اکرام انديشمند؟ ازکيها حمايت وعصردولت شاهي ازچه کساني دفاع مينمايند؟
شکيب شکيب

مي‌گويند، آدم‌هاي شجاع، آن‌هايي هستند که وقتي در يک نبرد و بازي شکست خوردند، جوان‌مردانه شکست را بپذيرند و اگر کمي عاقل باشند، به دنبال يافتن دلايل شکست هستند.
و آدم‌هاي زبون، آن‌هايي هستند که پس از شکست به دنبال بهانه جويي باشند.

حافظ مي فرمايد  :

يارب آن زاهد خود بين كه بجز عيب نديد

دود آ هش در آئينه ادراک انداز!

متاسفانه يک بارد يگرنوشته اي ازعصردولت شاهي که دوست دارد تا او را به زعم خودش استاذ نامند،چنانچه از چهره سخيف اش هويدا است،در آدم کشتن به مانند چهره های ايده آلش استاد بي بديلي است درنشريه تفنگداران قاتل وآد م کش  تحت عنوان  )آزرم ناشناسان د ستنشا نده ( را مرورنمودم وبياد گفته معروف افتيدم که ميگويند:  ) ...  چوپان با ديدن هرسياهي د م شورميد هد )  .

قاتلين ملت مظلوم افغانستان با ازد ست داد ن قد رت ، کرسي وزمامداري ديوانه واربه هرسو چنگ ودندان مي اندازند . مدتي است که اين نسل شاهي با هرقلم بد ست وروشنفکري راه ميگيرد وموانع ايجاد مينمايد ودرحمايت ازتفنگ ، دزدي ، رهزني ، وند گيري وقتل وقتال قرارگرفته بارکيک ترين د شنام وبا زننده ترين الفاظ ، با مشتي ازدروغ ، با بي حياي وبي عفتي زوزه هاي خشک ميکشد .

گذ شته ازد شنام هاي که به هزاران نفرازاعضاي  ح. د .خ . ا  داده اند بي اخلا قانه ورذ يلا نه به فيصله هاي رهبران خويش نيزنا آگاهانه وطفلا نه تاخت وتازنموده وخود طشت رسوايي رهبران تفنگ بد ست خويش را که درلويه جرگه به محمد ظاهرشاه لقب باباي ملت را دود سته پيشکش نمودند ، ازبام انداخته وچنين عليه شاه سابق وباباي ملت کنوني دشنام نثارمينمايد :  اگر ظاهر خان، پادشاه مخلوع ومفلوک، جنایات پدر و کاکا هایش را در کشتار مردم افغانستان و کشتار آزادیخواهان توجیه میکند و آنرا به خاطر «ازکورهء سقاو» برآمدن کشور توجیه میکند، او هم در جنایات اسلاف خویش شرکت کرده است و هم تداوم جنایت را زمینه سازی میکند وبه هرجنایتکار دیگری در تاریخ اجازه میدهد که آدم بکشند، چپاول و تاراج کنند، واسکت ببرند، سرای موتی و دهمزنگ ها را شکنجه گاه آزادیخواهان بسازند اما روز دیگر، میراثخواران شان بگویند:  “... آنان مجبوریت داشتند و من هم مجبوریت شان را می فهمیدم.

آيا اين انسا ن کودن با اين جملات ياوه سرايانه واحمقانه عليه آقاي کرزي ، برهان الدين رباني ، پيرسيد احمد گيلا ني ، حضرت مجددي ، شيخ آصف محسني ، ملا فهيم وزيرد فاع قبلي ، قانوني وزيرداخله قبلي ورئيس پارلمان کنوني ، عبدالله وده ها رهبروقوماندان تنظيم ها که به د ست بوسي محمد ظاهرشاه به ميدان هواي بين المللي کابل ودرقصررياست جمهوري شرفيا ب گرديد ند عملآ توهين نکرده است ؟ .

دولت شاهي دربخشي ازخزعبلات اش مينويسد :  تفاوت میان وطنفروش و وطنخواه، میان شرافت و رذالت، میان شهامت و جبن، میان مردمگرایی و مردم ستیزی ومیان وابستگی و آزادگی را میتوان در عمل مسعود در برابر پاکستان و عمل اعضای خورد و بزرگ حزب دموکراتیک خلق در برابر اتحاد شوروی دریافت.

 

 






 

 

تصوير-1-ازراست به چپ شهزاده ترکي الفيصل رئيس استخبارات عربستان ، گلبدين حکمتيار، احمدشاه مسعود واعجازالحق پسرضيا ا لحق (پدرمعنوی مجاهدين(!) ) وجنرال حميد گل هم آنجا حضوردارد . محل حربي پوهنتون بعدازامضاي موافقتنامه پلچرخي سال 1371.

تصوير -2 -  ازراست به چپ قاضي حسين احمد رهبرجماعت اسلامي پاکستان واحمد شاه مسعود .

 ديده درايي وبي حيايي هم حدودي  دارد . دولت شاهي درنوشته هايش چنان دروغهاي شاخدارود مداررا به کارميبرد که هرخواننده با مطالعه آن به اين انسا ن پست فطرت ده ها وحتا صدها لعنت ميفرستد .
دولت شاهي
  ؟!

  - لطفآ صاد قانه اعتراف نمايد طي چهارده سال که چنگ خونين درکشورادامه داشت وبه عقيده شما مسعود با پاکستان هيچگونه تعلقاتي نداشت ، پس جبهات پنجشيروبد خشان ازکدام طريق اکمال وسلاح هاي مرگباري چون : سکر، کلستر، بيلوپايپ ، ستنگر، ماين هاي ضد پرسونل وضد وسايل ازکجا وازکدام طريق اکمال ميگرديد ؟ .

 -شما ممکن بدا نيد که تعدادي زيادي ازشخصيت هاي ملي وچهره هاي بين المللي درپاکستان وسيله i-s-iبه شهادت رسيدند که حتا آب ازآب تکان نخورد ، اگرمسعود وابستگي وسرسري هاي نميداشت آيا سازمان جهنمي   i-s-iنمي توانست با وي تصفيه حساب نمايد ؟ .

 -اگرجبهات پنجشير تعلقات خاصي با د ستگاه استخبارات پاکستان نميداشت آيا ميتوانست يک مرمي ويا يک دالري ازپاکستان دريافت نمايد و يا تن ها طمرد و لاجورد از مال ملت يغما مي گرديد به پاکستان رفته و از آنطريق در بازارهای غرب انتقال يابد ؟ .

 - آيا يونس قانوني منحيث نماينده سيا سي وخاصي احمد شاه مسعود در i-s-i معرفي نگرديده بود ؟ ومالک دم د ستگاه درپشاورنبود؟ وجدا ازتنظيم ها فعاليت نداشت ؟ .

 -آيا سلاح ومهمات مسعود بصورت خاص وفوق العاده بسته بندي واکمال نميگرديد ؟ .

آيا مسعود درسال 1999به دعوت ادارات خاص پاکستان به آنجا نرفت ؟

 -  مگرشورای مشترک قوماندان در توپخانه به هدايت ورهنمود استخبارات پاکستان که جلا ل الدين حقاني به صفت رئيس شورا ومسعود بحيث معاون تعيين گرديدند ، تدويرنيافت ؟  .

 -آيا قسمتي ازاکمالات جبهات پنجشير ازطريق پشاوروازکانال استخبارات پاکستان صورت نميگرفت ؟.

 -آيا آتش بسي که درسال 1371که منجربه توافقنامه اي بين احمد شاه مسعود وگلبد ين حکمتياردرحربي پوهنتون گرديد به هدايت وتقاضاي جنرال حميد گل ريس قبلي استخبارات پاکستان واعجازالحق فرزند ضيا الحق وترکي الفيصل ريس استخبارات عربستان سعودي نبود؟. ..

متن پروتوکول همکاري بين احمد شاه مسعود وقواي شوروي درافغانستان .

شما ازقماشي هستيد که نه تنها همکاروهمد ست استخبارات پاکستان بوديد بلکه درخد مت د ستگاه جاسوسي فرانسه ، اجنت اطلاعات ايران ، همکارشرف باخته سرويسهاي جاسوسي کشورهاي غربي وسرسپرد گان قد يمي شبکه هاي جاسوسي وضد جاسوسي شوروي وفدراسيون روسيه نيزقرارداريد. اينجا مشت نمونه خرواريکي ازپروتوکول هاي را که باشوروي به امضارسانديد غرض قضاوت وداوري خوانندگان تذکرداده ام وهم بايد به اطلاع تان برسانم که ازجرم وجنايت وازاين قبيل اسناد ها درآرشيف شخصي ام فراوان دارم تاحق هربنيادگرتفنگ داررا کف دستش گذارم . اينهم متن يکي ازپروتوکول هاي امضا شده با شوروي ها :

پروتوکول هذا پيرامون شرايط مناسب با همي بين زعامت قواي شوروي مقيم درافغانستان وقواي مسلح مخالف مقيم پنجشير به منظورايجاد حسن نيت وتمايل براي صلح درافغانستان طرفين متعاقد ين پروتوکول هذا را امضانموده ا ند تا به اساس آن مکلفيت هاي ذيل را تعميل ورعايت نمايند:

 -1قطع وتوقف کامل عمليات نظامي درسالنگ جنوبي وديگرنواحي مجاورشاهراه کابل – حيرتان به شمول قطع هرنوع فيروحمله توسط هرنوع فيروحمله توسط هرنوع سلاح بالاي مواضعيکه درتصرف قطعات گروه هاي جمعيت اسلا مي ميباشد ويا قريه جات که قطعات اردو وپوسته هاي که درتصرف اردوي شوروي وقواي دولتي ميباشد .

 -2 قطعات مسلح پنجشير مسووليت محافظت مواصلات بين تاجيکان وچوکني را به منظورقطع حملات ، دزدي وغارتگري وانواع ديگرعمليات خصم انگيز به سپاه ضد شوروي وحکوکت افغانستان متعهد وتضمين مينمايد .

-3 جانب شوروي متعهد ميشود تا به اساس توافق جانبين مقدارلازم مواد ، تجهيزات ، مواد عاجل مورد نيازوديگرضروريات ونيازمندي هاي مادي پنجشيرونواحي ديگرمربوط به قسمت هاي مشخص شاهراه سالنگ تهيه وتدارک نمايد .

-4به قطعات وگروه هاي تنظيم هاي ديگراجازه داده نخواهد شد که درمنطقه شامل درين مذاکرات به منظورفيروحمله بالاي سپاه  شوروي ونيروهاي افغانستان داخل شده وبه عمليات تروريستي يا سبوتاژپاپ لاين بپردازند . اگرتلاشهاي توسط اعضاي مسلح تنظيمهاي ديگربراي تطبيق فيروحمله صورت بگيرد جانب سپاه شوروي اظهارآماده گي مينمايد تابه قطعات مسلح پنجشير به اثرتقاضاي آنها توسط قواي توپخانه وهواي کمک نمايد .

-5 تبادله معلومات ومساعي مشترک به منظورپيدا کردن اتباع شوروي وافغانستان که درمناطق شامل اين قرارداد مفقود الاثرشده اند .

-6درحالت تزهيد واضطرابات وتشويش – انعقاد ميتنگ ها وجلسات به منظورمشوره دوجانبه پيرامون قطع وجلوگيري ازعمليات جديد نظامي به نفع تامين صلح درمنطقه زون مشخص .

-7ساحه پروتوکول هذا درسرتاسرقلمروسي کيلومتري به هردوطرف خطوط مواصلات بين تاجيکان وچوکني امتداد واعتباردارد درماوراي اين سرحدات سپاه شوروي وقواي مسلح پنجشير حق دارند تا عمليات نظامي به منظورامحاي قطعات مسلح وگروه هاي مخالف منقطع نساخته اند انجام بدهند .

-8 پروتوکول هذا بعدازامضا وا نعقاد آن فورآ مورد تطبيق قرارميگيرد .

دردسامبر(1988) اين سند به ا مضاوملاخظه شد جنرال بي وي گرموف – جنرال شهنوازتني واحمد شاه مسعود رسيد .

 )-اثرشبارشين بنام سپاهي شوروي درافغانستان چاب مسکوصفحه 177) .

 -روزنامه شهادت شماره 123دلوسال 1373.

روزنامه شهادت ارگان نشراتي حزب اسلامي گلبدين حکمتيارصدراعظم دولت مسعود – رباني درمقاله تحليلي شماره 131مورخ 12حوت سال 1375 خويش دررابط به چاپ بانکنوتهاچنين مينويسد : حکومت هاي سابق )حکومت ، تره کي ، کارمل وداکترنجيب الله(  تا آخرزمامداري شان مجموعآ مبلغ  »يکصدوشصت مليارد افغاني« چاپ وعرضه کرده ا ند . ولي حکومت رباني ومسعود درمدت بيست ماه « پنج هزارمليارد افغاني » طبع وعرضه کرده است واين بانکنوتها ي بدون پشتوا نه به امررباني ومسعود که درپرزه ها صادرميشد توزيع ميگرديد . ازاينجا ست که خريد وفروش مناطق دربدل پول آغازشد ونشرپولهاي بدون پشتوانه درفدراسيون روسيه انتقاد هاي زيادي را نسبت به رژيم وارد ساخت .

محمود مستيري نماينده خاص سرمنشي ملل متحد درامورافغانستان درمورد حکومت تظيمي چنين ميگفت :

آقاي محمود مستيري ازقول جنرال دوستم چنين ميگويد :

يک هيت فدراسيون روسيه آخيرآ با جنرال دوستم ملا قات کرده به وي توصيه مينمايد که اوبا جنرال مسعود اتحاد ي را تاسيس نمايد ...

محمود مستري ميکويد : درحال حاضرباوجود ادعاي بلند بالاي برهان الدين رباني وجنرال احمد شاه مسعود حکومت کنوني واقعآ يک حکومت نيست .

هيچ اساس قانوني ندارد ومنجمله پنج شهرعمد ه افغانستان  ( کابل ، مزارشريف ، قندهار، هرات وجلا ل آباد)

دوشهر(کابل وهرات ) وازتقريبآ سي ودوولايت افغانستان هشت ولايت آنرا تحت کنترول دارد . واقعيت اصلي دراين است که آنها يي که درکابل ادعا مينمايد که حکومت اند ، درحاليکه قسمت اعظم کشورخارج ازاداره شان قراردارد وجميع گروههاي قومي به استثناي تاجيک ها في الواقع تمثيل نگرديده اند ، دولترا مزيدآ کم اهميت ميسازد .

 )فشرده اي ازبيانيه محمود مستيري دراستکهلم جريده اميد شماره 165صفحه 7مورخ 19جون 1995. (

( فيلکس ارماکورا) نماينده سازمان عفو بين المللی، بعد از بازديد از کابل، درا ن زمان گفت : < ... در کابل وضع حقوق بشر ناگوار تر از سابق و چور و چپاول و قتل های فردی و دسته جمعی وجود دارد، و راکت هابطور مسلسل اصابت می کند و هم آب و برق و قانون وجود ندارد. صرف در جلال آباد و مزار شريف وضع نسبتاً بهتر است و در متباقی مناطق افغانستان قضاوت در مورد جرا يم به اساس شرعيت اسلامی از جانب خود قوماندانان محلات و مناطق صورت می گيرد. .. >

ازگزارش فيلکس ارماکورا به سازمان ملل متحد .

 

بنيادگرايان تفنگداردرکرسي قدرت

بخشي ازجنايت نا بخشودني بنيادگرايان درکشور:

چه كسي مي دا نست كه فرود يك گلوله توپ قلب چند نفر را مي درد ؟ چه كسي مي دانست که هر صداي فيراسلحه ، فردا به قطره اشكي بد ل خواهد شد و اين اشك چه جگر هايي را خواهد سوزا ند ؟ که بود ميدا نست جنگ يعني سوختن ، ويران شد ن ، آرامش مادري كه فرزندش را با لالايي گرمش در آغوش خود خوابانيده ، نوري ، صدايي ، ريزش سقف خانه و سرد شد ن تن گرم كود ك در قامت خميده مادرچه تاثيرداشت؟ نبود کسي که ميدانست جنگ يعني ستم يعني آتش ، يعني خونين شدن وسرخ شدن جامه اي و سياه شدن جامه اي ديگر. گلوله اي از ميل تفنگ وباماشه کشيد ن تفنگداري با سرعت شليك مي شد و در مبداء به حلقومي اصابت نموده ، آنرا سوراخ كرده و گذر مي كرد ؛ ميدانيد كه ؟ كدام مادر صيحه مي كشد ؟ كدام پيراهن سياه مي شود ؟ كدام خواهر بي برادر مي شود ؟ آسمان كدام شهر سرخ مي شود ؟ كدام گريبان پاره مي شود ؟ كدام كودك در انزوا و خلوت خويش اش





موزیم ملی افغانستان چگونه به يغمابرد ه شد؟

پس از (8 ) ثور (1 7 3 1 ) که قدرت دولتی به دسته های به اصطلاح  مجاهد ین منتقل گردید ، درنتیجه مبارزه دسته های مسلح برای تصرف قدرت دولتی ، دولت مرکزی عملأ ازبین رفت وبه چند ين مرکز قدرت ( کابل ، شمال ، هرا ت ، جلا ل آباد ، کندهار ، بامیان ) وشهرکابل به بيش ازده ها حاکميت تبد یل شد. زیربنای مادی ومعنوی دولت نابود گردید وتقریبأ هشتاد درصد بناهای شهر کابل بخاک یکسان شد. درحالیکه ده ها هزار انسان بیگناه بقتل رسیدند ، موج تازه مهاجرت تحصیل یافته ها وکارآزموده های کشور وملیون ها نفر دیگر به خارج آغاز گردید . این موج خیلی سهمگین کوچ دسته جمعی افغانها که تقریبأ یک دهه ادامه یافت کشور را عملأ ازوجود افراد مجرب وکارآزموده خالی نمود .  باتصرف کابل شقاق ونفا ق وچند دستگي بين آ نها نمايا ن ومردم ستمديده؛ پريشان وکشوربه ويرانه مبدل گرديد . خيانت وخودخواهي اين جنگ سالا را ن که زاييده تحريکات پشت پرده قد رت هاي خارجي بود مملکت را بصورت سرزمين ملک الطوايفي درآورده و د رهرگوشه فرماندهي ؛ گروهي ؛ سردسته وگرد نکشي براي خو يش پوسته وپا تک وزندان وکشتا رگاه سا خته ازاين طريق قدرت وحاکميت خودرا به نمايش مي گذاشت .  وبا سقوط کابل در هشت ثور 1992 يکبارديگربه اوج خويش رسيد ، چورو چپاول دارائي هاي عامه، از جمله موزيم کابل آغاز يافت. هر يک از گروه ها هر کدام باالنوبه هرآنچه در دست شان آ مد به يغما بردند وآنرا دربازارهاي پاکستان به قيمت ناچيزبفروش رسانيدند . ساختمان موزيم کابل دراثرجنگ هاي ذات البيني تخريب گرديد. حکومت رباني در ماه مي همان سال، هوتل کابل را جهت نگهداري آثار باقيمانده تاريخي برگزيد و آنچه را که بيست درصد باقيمانده مجموع آثار تاريخي موزيم کابل محسوب ميگرديد بدانجا انتقال داد و نگهداري ميشد. نيروهاي شکست خورده هنگام فراراز کابل درسال 1996 ، بسياري ازين آثار ارزشمند را و بخصوص آنچه درزيرزميني هاي د افغانستان بانک بود با خود برده و بمرور زمان به خارج انتقال دادند و بفروش رسانيدند. يک صومعة بودائي در گلدره لوگر وجود داشت که آنهم در سال هاي اخير آسيب ديده است. منارچکري که در عصرکوشانيان که آئين بودائي در منطقه ترويج گرديد، ساخته شد. اين منار استوانة که داراي 20 متر ارتفاع بود، توسط سنگ ها بنا يافته که بطرز خيلي ماهرانه قطع و تراشيده شده بود. اين صنعت سنگ تراشي گلدار ناميده ميشد. عصر کوشاني ها بخاطر اين صنعت شهرت خاصي داشت. در ماه حمل سال 1377 اين منار مورد اصابت راکت قرار گرفت و بعدا فروريخت. تعداد زيادي از دلالان پاکستاني با حيله و تذويربه يک تعداد قوماندانان محلي پول دادند و آ نها را تشويق کردند تا بخاطر منفعت شخصي وبدست آوردن پول در بعضي نقاط کشور دست به حفرياتي بزنند. از جمله از آي خانم ، هرات ، از نواحي قيصار مربوط ولايت فارياب، آثار بدست آمده به پول ناچيز خريداري و به پاکستان انتقال داده شد. گفته ميشود که در نواحي قيصار يک حميل بزرگ که داراي دانه هاي بزرگ از الماس و زمرد به وزن 4،5 پوند بدست آمده است و به پاکستانيها به فروش رسانيده شده است. در قريه للمه ولايت ننگرهار، آثار گرانبهاي تاريخي ما توسط بلدوزر ها و تراکتور هاي پاکستاني به کمک قوماندانان منفعت طلب محلي بيرون کشيده شده و فروخته شد.

موزیم ملی ا فغانستان یکی از غنی ترین موزیم ها در سطح منطقه بشمار میرفت که این کانون بزرگ فرهنگی توانست درطول ادوار مختلف هزاران اثر باستانی را حفظ وآنرا بصورت قسمی به نمایش بگذارد. این کانون با عظمت در سال 1919 م درتعمیر باغ بالا گشایش یافت و آثاریکه جمع آوری شده بود مشتمل بود بر مجموعه های تاریخی – اسلحه باب – البسهء زر دوزی خامکدوزی– نسخ خطی وغیره . درسال 1925 – م این مجموعه به قصرکوتی باغچه ( ارگ) انتقال یافت ، قصر کوتی باغچه نسبت ضیقی جای جوابگوی نیازمندی های موزیم نبوده بار دیگر این مجموعه ها درسال 1931 م به تعمیر موجوده واقع دارالامان منتقل گرد يد . ازآنجائیکه حفریات غیر قانونی در ساحات باستانی کشور انجام میگرفت قاچاقچیان دزدانه اثار گرانبهای باستانی را بخارج کشور انتقال میکردند که این پروسه تا سال 1919 م ( ختم جنگ جهانی اول ) ادامه داشت . ولی خوشبختانه درسال 1922 م دولت آنوقت نخستین بار در بخش حفریات علمی قرار دادی بین دولتین افغانستان وفرا نسه عقد نمود که به این ترتیب باساس کاوشهای قانونی مطابق به قرار داد در تعداد گنجینه های فرهنگی و تاریخی موزیم ملی افغانستان فزونی بعمل آمد. موزیم ملی از بدو تأسیس تاسال 1992 – م یکصد هزار قلم آثار باستانی کشور را حفظ وحراست مینمود که این مجموعه ها شامل بود به حوزه های مختلف و ادوار مختلف – که از جمله میتوان از حوزه های سرخ کوتل – ای خانم – بگرام – کاپیسا – هده – مندیگک - طلا تپه شبرغان شورتوغی – فندقستان – بامیان – حوزهء باختر – شترک – پایتاوه – دلبر جین تپه تپهء فلول – تپه خزانه – تپه مرنجان – هزار سم سمنگان و ده ها حوزهء دیگر را نام برد . که این مجموعه ها ا دوا ر مختلف ، از قبل التاریخ آغاز و تاقرن بیستم رادربر میگرفت . باتأسف فراوان طی سالهای 1992- 1995 دست نابکار جنگ قسمیکه درهمه عرصه های اجتماعی – اقتصادی وفرهنگی خسارات جبران ناپذیری به بار آورد موزیم ملی نیز از گزند این حوادث دلخراش مصئون نمانده دزدان و دشمنان فرهنگ این خاک، ازین حالت جنگی استفاده اعظمی نمودند . موزیم ملی تقریباً هفتاد فیصد اثار ناب و منحصر بفرد خویش را در طول این مدت زمان از دست داد. موزیم ملی نه تنها آثار باستانی خویش را از دست داد بلکه تمامی آثاثیه – تجهیزات – مفروشات – ویترین های نمایشی – اسناد آ رشیفی – البوم ها – کارت ها و تعداد زیادی کتب و بالاخره حریق منزل فوقا نی موزیم ملی درماه می سال 1993 م به اثر اصابت راکت ها و خمپاره ها انجام پذیرفت .  ده ها اثرعاج بگرام كه در ماه اپريل سال 1994 ميلادي در ا سلام اباد ديده شده بود وقيمت آن به بيست ميليون پوند برتانوي مي رسيد. زمانيكه اين عاج ها از پاکستان كشيده شدند، قيمت آن به چهل ميليون پوند بالا برده شد! در پهلوي آثار ديگر نسخه اي از قرآنكريم كه گفته مي شد به آ ب طلا نوشته شده بود و در جهان نظير نداشت نيز دزديده شده و به قيمت هشتاد هزار كلدا ر در منطقه باجور پاکستان به فروش رسيدند . به تعداد 34 مجسمه كه قيمت آ نها ميليون ها كلدار تخمين زده ميشدند و 16 شمشير عصر مغول ها، شمشير احمد شاه ابدالي و تفنگچه غازي وزير اكبرخان و غيره كه 23 ميليون دالر قيمت داشت در يك دكان واقع يكي از زير زميني هاي كوچي بازار پشاور غرض فروش به نمايش گذاشته شده بود. دشمنان فرهنگ با آنهم به این ویرانی ها و غارتگری ها بسنده نبوده چنانچه دردورهء سیاه طالبان به این کانون فرهنگی ضربهء دیگری وارد آمد که همانا شکستاندن تعداد بیش از دو هزار مجسمه ها پورتریت های دورهء اسلامی و قبل از اسلام وغیره بود که به شکل بیرحمانه تخریب نمودند.

نابودي كارخانجات جنگلك

يكي از دردناكترين ويراني هاي كابل نابودي مكمل كارخانجات جنگلك است. دهها تعمير كوچك و بزرگ سوراخ سوراخ و صدها موتر و وسايل فلزي تكه تكه شده اند. از ماشين هاي خورد و بزرگ كه تعداد شان به ده ها پايه مي رسيد كوچكترين اثري نمانده است. وقتي در صحن آن قدم مي گذاري نقش انگشتان هلاكو و چنگيز را بر در و ديوار آن مي بيني. جنگ سالاران هيچ شرمي ازين همه گناهي ندارند كه در حق مردم روا داشته اند. اگر اينان مرتكب هيچ ويراني ديگري نمي شدند و صرف جنگلك را به اين روز مي انداختند بازهم سزاوار محاكمه بودند. آنان از «قهرماني» هاي خود ياد كرده و خود را مستحق حاكميت و «غمخواران» مردم مي‌نامند. بيانات يكي ازين دستور دهندگان در مجلس به اصطلاح «حل وعقد» كه «ما كابل را ويران كرده خاك آن را به توبره كشيده‌ايم و اگر كدام ديواري باقيمانده باشد كلنگ را گرفته آنرا هم ويران مي‌كنيم» ‌در كارخانجات جنگلك مصداق واقعي خود را پيدا كرده است. اين ويرانگران تاريخ اگر در تمام زمينه ها تزوير، دروغ و دورويي داشته اند اين بيان صادقانه ترين اعتراف شان بوده است. نياز محمد «حامز» معين اداري كارخانجات جنگلك چنين توضيح مي دهد: كارخانجات جنگلك در سال ۱۳۳۳ توسط آلمان بخاطر ساختن پرزه جات فابريكه نساجي گلبهار بوجود آمد. در ۱۳۳۹ به شركت سهامي مبدل و در سال ۱۳۵۹ دوباره دولتي شد. در ۱۳۷۲ غارتگران حرفوي آنرا به اين روز انداختند. حزب اسلامي گلبدين، وحدت و جنبش درين منطقه حضور داشتند. در ۱۳۷۴ وقتي درگيري ها فروكش كرد به همت كارگران و انجنيران فابريكه توانستيم بخشهايي از آن را دوباره احيا نماييم. جنگلك در اوج فعاليت خود ۹۰ پايه ماشين، ۱۸۰۰ نفر كارگر و ۹ بخش توليدي داشت. ضمناً كورس هايي را جهت آموزش كارگران هميشه بر پا مي كرد. حال كه خصوصي سازي سياست اقتصادي دولت است، جنگلك هم بزودي به بخش خصوصي فروخته خواهد شد. ازين ناحيه كاركنان و كارگران كارخانه بشدت نگرانند زيرا بعد از فروش، بيكاري عده‌ي زيادي از آنان را تهديد خواهد كرد. ما طرحي داريم كه بشكل سهامي با بخش خصوصي بمانيم. چيزي كه هنوز معلوم نيست مورد قبول قرار ميگيرد يا خير. متشبثين خصوصي بايد تمامي تكنولوژي و ضمايم آنرا از نو بسازند چون فقط ساحه و تعمير هاي سوراخ سوراخ و غلتيده‌ي آن باقي مانده است. تنظيم هاي درگير ماشين هاي سبك را مكمل و ماشين هاي بزرگ را با اره توته توته كرده به پاكستان بردند. اكسيجن كه يكي از ضروريات جدي كشور بود درين كارخانه بقدر كافي توليد مي‌شد. حال تمام اين گاز از پاكستان وارد مي‌شود. همچنان در بخش هاي فلزكاري و ريخته گري، ما تمام فرمايشات بخشهاي خصوصي و دولتي را بر آورده مي‌ساختيم درحاليكه اكنون پاكستان تهيه كننده اين همه ضروريات ماست. بخوبي روشن است كه پاكستان از ويراني افغانستان چه منافعي را پيش بيني كرده بود. معاون توليدي كارخانجات جنگلك كه از انجنيران ماهر كشور مي باشد توضيح مي دارد: حال سه بخش خرادي، ساختمان فلز و ريخته گري با ۲۳۷ نفر كارگر و پرسونل در جنگلك بكار اشتغال دارند كه معاش آنان از عايد همين تصدي پرداخته مي‌شود. ماشين هاي ريخته گري و ذوب فلز كه تماماً برقي و از كار آيي خوبي برخوردار بودند با آهن هاي ضمايم آن بوسيله‌ي تنظيم ها به پاكستان برد ه شد. ما ماشين ذوب چدن از كار افتاده‌ي داشتيم كه توته توته شده و تا گلباغ انتقال يافته بود. اين توته ها را كارگران بوسيله خرگادي دوباره جمع و وصل نموده حال از آن جهت ذوب و ريخته گري استفاده مي‌كنيم كه با كُوكس كار مي كند. محمد هاشم كارگر ۶۲ ساله در بخش خرادي كه عمرش را بپاي ماشين در چند فابريكه گذرانده با عصبانيت مي گويد: «تمام اين ماشين ها را گلبدين بيدين دزدي كرد و به پاكستان برد و از چار طرف در و ديوارش را چنان كوفتند كه جايي سالم باقي نماند. ما درينجا از كوچكترين امكاناتي برخوردار نيستيم. ۲۶۰۰ افغاني معاش دارم، ‌شهر بدست جنگ سالاران است هر طور دل شان بخواهد نرخ را تعيين مي‌كنند. آينده ما هم ناروشن است كه بخش خصوصي با ما چه برخورد خواهد كرد. ما درين بخش سنگ هاي اوزان متريك را ريخته گري كرده بعد خرادي ميكنيم. اين كارخانجات در منطقه نام داشت حال بجز چند ديوار سوراخ شده چيز ديگري از آن باقي نمانده.» عبدالمنان كارگر بخـش ساختـمان فلز مي گويد: من يك كارگر فني هستم و ۲۲ سال است كه به پاي ماشين كار مي‌كنم. در گذشته ما از در و پنجره تا چوكي، ميز، الماري، چپركت و دهها توليد ديگر داشتيم. فرمايشات بخش هاي خصوصي و دولتي را برآورده مي‌ساختيم. حال چون امكانات تخنيكي و پولي نداريم صرف ميز، چوكي و دروازه مي‌سازيم. ما كوچكترين وسيله‌اي جهت انتقال نداريم. نان چاشت نداريم. ۲۴۰۰ افغاني مشكل ما را حل كرده نمي‌تواند چون كار ديگري نيست مجبور هستيم با همين مقدار پول بسازيم. اگر بخش خصوصي اين كارخانه ها را گرفت معلوم نيست سرنوشت ما چه خواهد شد؟ تا حال قانوني براي كار و كارگر وجود ندارد. ما اتحاديه‌اي داريم كه آقاي پوپل در راس آن قرار دارد . او شخص خوبي است و به مشكلات ما رسيدگي مي‌كند. ما كلينيكي هم داريم كه در مواقع ضرورت مي‌تواند زخم هاي كوچك ما را تداوي نمايد. دولت هيچ گونه سرمايه گذاري موثر برين فابريكه نكرده است، فقط يكبار در سال ۱۳۷۴ مبلغ ۲۰۰ لک افغاني امتياز داده كه بسيار ناچيز بود. انجنيران و كارگران جنگلك معتقد اند كه در چپاول اين كارخانجات پاكستان و مزدوران داخلي آن دخيل بوده و سياست اين كشور نابود كردن تمامي دارايي ها و ضعيف و ناتوان كردن ما بوده است. فعلاً همان بخشهاي توليدي بازار داخلي را كه قبلاً جنگلك تامين ميكرد تماماً از طريق پاكستان مرفوع مي‌گردند. سياست پاكستان نه تنها از بين بردن آثار فرهنگي مثل بت هاي باميان و ديگر يادگار هاي فرهنگي ما بوده كه از لحاظ اقتصادي بخصوص تكنولوژي هم مي‌خواسته تا افغانستان را ضعيف و ناتوان سازد. تعدادي از كارگران جنگلك در جنگهاي خاينانه‌ي تنظيمي به شهادت رسيده اند و تعدادي هم در اثر غيرفعال شدن بخشهاي ديگر فابريكه بيكار مانده اند. ماشين هاي كارخانه جنگلك فروخته شد و از بين رفت ولي ننگ ابدي آن داغي بر جبين جنگ سالاران باقي ماند. )منبع شماره نهم جريده روزگارا ن(

کتا بخا نه پوهنتون کابل

کتابخا مه مرکزي پوهنتون کابل ا زجمله کتا بخا نه هاي بزرگ کشوربه شما رميرفت . علا وه ا زکتا بخا نه مرکزي پوهنتون فاکولته هاي چها رده گا نه مختلف آ ن، اکثرآ کتا بخا نه هاي مستقل داشته که به (62) با ب مي رسيد . د ررابطه به تعد ا د دقيق ومکمل اين کتا ب ها معلوما ت بدسترس قرا ر ندا رد ، ولي تعد ا د مجموعي آ ن ا زد وميليون جلد بيشترا ست . انستيتوت طب کا بل نيزکتا بخا نه هاي مشا به داشت که تنها ا زکتا بخا نه مرکزي آ ن به تعد ا د (50000) جلد کتاب دزدي وبه آتش کشيد ه شده ا ست ، علا وه ا زکتا بخا نه مرکزي طب هزا را ن جلد کتا بهاي مختلف تحصيلي ومسلکي وعلمي محصلين که به منظورپيشبرد پروگرا مهاي د رسي آ نها د راين انستيتوت موجود بود ا زبين برده شده اند . پوليتخنيک کابل نيزدچارهمين سرنوشت شد ، کتا بهاي موجود د رکتا بخا نه مرکزي آ ن ا کثرآ چورو سرقت شد ند . همچنا ن د روزارت خا نه هاي خارجه ، داخله ، امنيت دولتي ،امورسرحد ات ، تعليم وتربيه ، تحصيلا ت عا لي ومسلکي ، عود ت مها جرين ... که تقريبآ همه آ ن دزدي وچپا ول شد ه ا ند . با وجود اينکه برآورد تعد اد کتا بهاي تاراج شده وزارت خا نه هاي متذ کره کارد شوا ر است ولي به اسا س تخمين دانشمند ان ا زيک ميليون جلد تجاوز مي کند .
 کتا بخا نه ا رگ چه شد ؟
کتابخا نه زيبا ومجهزد ربين سا ختما ن هاي تاريخي وقشنگ ارگ نيزوجود داشت که ا زسالهاي متمادي به اينطرف تعد ا د زيا د کتا بهاي تاريخي ، سيا سي ، علمي ، ا دبي وهنري به زبا نهاي د ري ، پشتو ، انگليسي ؛ فرانسوي ، روسي ، آلماني و... وجودداشت . د رپهلوي کتاب هاي چاپي تعد ا د زيادي نسخه ها ي خطي د ري وپشتو نيزموجود بود ، نسخه هاي خطي که با داشتن ا ر زش واهميت فراو ا ن د رخصوص رشد وغنا مندي ا دب وفرهنگ کشو رتا اکنون موقع چا پ نيا فته بو د ند نيزنگهد اري مي گرد يد . د راثرجنگها وبرخورد هاي مسلحا نه که د رسا ل 1371 خورشيدي – صورت گرفت وچورو چپا ول افرا د جنايت پيشه اين سرما يه فرهنگي ملي ما نيزبه سرنوشت با قي داروندا رکشور د چا رشده به تارا ج رفت .بعد ا زسا ل 1371- چندين بمبا رد ما ن و انفجا رد ر داخل ا رگ صورت گرفت وهزا را ن راکت به آ ن اصا بت نمود که د رنتيجه ا کثر تاسيسا ت وسا ختما ن هاي آ ن شد يدآ خساره مند گرديد ه وکتا ب هاي اين کتا بخا نه نيزبه بازار هاي کباري پشا و ربفروش رسيد . کتا بخا نه ا رگ ا زحيث ظرا فت وداشتن امکا نا ت وا فردا راي ا رزش فرا وا ن بود . همچنا ن اين کتا بخا نه يگا نه کتا بخا نه د رسطح کشو ربو د که نه تنها محققين وطن به منظو رتحقيق وريسرج ا زآ ن استفا ده به عمل مي آو رد ند بلکه يک منبع وما خذ معتبرمطا لعه براي شخصيت هاي برجسته سیا سي وحا کما ن قد مه او ل د ولت وحکومت نيزمحسو ب مي گرد يد .

موسسه کتا ب فروشي بيهقي

افغا نستا ن ا زنظرطبع ونشرکتا ب ا زبسياري کشورها عقب مانده بود ، ولي طي نيم قرن گذ شته بهبود قابل ملا حظ به چشم مي خورد وبا گذ شت هرروزروبه ترقي وانکشا ف بود . به وجود آمد ن سيستم طبع ونشرعصري ونيازمندي هاي جا معه تاثيربه سزايي د رنشرکتا ب ، اخباروجرايد داشت . تيرا ژ کتا ب هاي چاپ شده د رمطابع افغا نستا ن نيزد رسطح پا هين قرارداشته تعدا دی ا زکتا بهاي تا ريخي چو ن شا هنا مه فردوسي ، تاريخ بيهقي ، افغا نستان د رمسيرتاريخ …کتابهاي هنري وداستاني ، ادبي ، تعليمي وسياسي مخصوصآ بعد ا زسا ل 1359هـ .ش - که تيراژ عنوا ن کتا بها ي چا پ شده (500- 1000- 2000- و 5000 (جلد مي رسيد . کتا بهاي تعليمي وقسمآ سيا سي د راين سا لها معمولآ رايگا ن ويا ا زطريق غرفه هاي فروش بيهقي به قيمت خيلي نازل بد ست خوانند گا ن قرارمي گرفت وکتابهاي ديگرا زطريق گردهمايي ها ي علمي وسيمينا رها ي که د رموار د مختلف تد ويرمي گرديد رايگا ن تو زيع ميگرديد . موسسه کتا ب فروشي بيهقي بزرگترين موسسه طبع ونشروفروش کتا ب د رافغا نستا ن بود اين موسسه که قبلآ بنا م موسسه چاپ کتا ب بيهقي د رچوکات رياست مطابع دولتي فعا ليت داشت د رسا ل 1357 به حيث يک تصدي مستقل تا سيس شد . چون موسسه مذ کو ربحيث يک تصدي مستقل به فعاليت آغازنمود بنآ ر وابط رسمي آ ن با تما م موسسا ت ومنابع داخلي چا پ کتا ب وبعضي ا زمنا بع چا پ کتا ب اتحاد شوروي سابق تامين مي گرديد که آنها کتب مربوط خويش را غرض فروش به اين موسسه ا رسا ل داشته ود راينجا ا زطريق نمايند گي هاي کتا بفروشي بيهقي د رمقا بل کميشن معين به فروش رساند ه ميشد . موسسه کتا ب فروشي بيهقي قبل ا زسا ل 1357 خورشيدي - تنها درشهرکابل داراي (25) با ب نمايند گي بود . همچنا ن موسسه متذکره به تعد ا د (18) با ب نمايند گي هاي خويش را د رولا يت نيزفعا ل نموده بود که ا زين طريق انواع واقسا م مختلف کتا ب را به خوانند گا ن عرضه مينمود . بعد ا زسا ل 1371تما م اين همه نمايند گي ها ا زفعا ليت بازما نده مانند ديگرموسسا ت وادارا ت فرهنگي به تاراج برده شد . آقاي >ستا نکزي > يکي ا زمعا ونين وقت موسسه کتا ب فروشي بيهقي به مولف اثري ارزشمند ( خسارات وارده به فرهنگ افغا نستا ن ) مي گويد : ا زسال 1357 به اينطرف کم وبيش به تعد ا د ( 2500) عنوا ن کتب مختلف به اين تصدي تسليم دا ده شده و د راوا يل سا ل 1371 د رحد و د (1500) عنو ا ن کتا ب که تعد ا د مجموعي آ ن تقريبآ به د وميليون جلد ميرسيد د رفروشگا ه هاي تصدي مذ کور موجود بو د . بتاريخ (8- 10) ثورسا ل 1371 خورشيدي تقريبآ يک ميليو ن جلد کتا ب ا زنمايند گي هاي فروش کتب بيهقي کشيد ه شد ه وبه بها نه کتب سيا سي طعمه حريق گرد يد ه به خا کسترمبد ل گرديد ومتباقي يک ميليو ن جلد کتا ب ديگرطي جنگها وچپا ولها غارت وا زبين برده شد. با تخمين تقريبي ا ر زش ما لي د ومليو ن جلد کتا ب فوق الذ کرد رمي يا بيم که کشو رما د رپهلوي خسا را ت معنوي ا زين نا حيه خسا را ت هنگفت ما لي را نيز متحمل شد ه است . د رصورتيکه ار زش ما لي في جلد کتا ب را طورا وسط دو دالر آمريکا يي تخمين نمايم مجموعآ بالغ به چها رميليون دالرخواهد شد ، تعيين ا رزش معنوي وعلمي آنرا بجا مي گذ اريم زيرا محا سبه وسنجش ا رزشهاي معنوي با استفاده ا زمعيا رها وميزانها فوق خارج ا زامکا ن است . علا وتآ فروشگا ه ها وسا ختما نها ي تصدي نيزشد يدآ خسا ره مند گرديده وعد ه ا زآنها به کلي ا زبين برده شده اند ،ميز، چوکي ، دفا تر ، لوازم دفتر داري ، وسا يط نقليه و… همه يکسره ا زبين رفته      ا ست . يکي ا زکا رمند ان تصد ي گفته: کم ا زکم د وميليون دالر آمريکايي ضرورت ا ست تا فروشگا ه هاي تصدي مذ کورمجد دآ اعما رووسايل ديگرتخنيکي آ ن تکميل گر د د .

 









کتا بخا نه حزب وطن وسازما ن جوا نا ن

کتا بخا نه مرکزي حزب وطن ا زجمله بزرگترين کتا بخا نه هاي کشوربود، اين کتابخا نه د رنتيجه مسا عي چند سا له حزب مذ کوربه غنا مندي ا ش افزوده بود . تعد ا د زياد کتا بها وکلکسيون هاي اخبارومجلا ت گونا گون دا خلي وخارجي د رآ ن حفا ظت مي شد ، با آنکه د رين کتا بخا نه اکثرآ کتا بهاي داراي مطا لب ومضا مين چا پ شده مطابق ا نديشه وروند سيا سي حزب مذ کورجمع آوري شده بود (هرکتا ب به يک بارمطا لعه مي ارزد) با آنهم تعد ا د فراوا ن کتا بهاي علمي ، ا دبي ، تاريخي وهنري د رآ ن موجود بود که حلقا ت علمي مي توانستند ا زآ ن استفا د ه نمايند . سا ختما ن فزيکي ، وسايل ووسا يط کتا بخا نه که بصورت مجهزوعصري سا خته شده ومصارف زيا دمالي د رآ ن صورت گرفته بو د . اين کتا بخا نه طي جنگها ي سا ل 1371 با هزارا ن عنوا ن کتا ب ، مجلا ت ، اخبار، وسايط وسايل ودفا ترمجهزيکسره چور، غارت وا زانظا رنا پديد شد . د رکتا بخا نه سازما ن جوا نا ن نيزتعد اد قا بل ملا حظه ي کتا بهاي علمي ، تاريخي ، ا دبي ، اخبار ، جرايد ومجلا ت موجود بود که د راثرجنگهاي قد رت طلبا نه سا ل 1371 ما نند تعمير کميته مرکزي سازما ن جوانا ن افغا نستا ن د يگرد رنقشه وجود ندارد . اين ا ست خد مت به فرهنگ وتاريخ پرباروطن .

سرنوشت کتا بخا نه عا مه

کتا بخا نه عا مه ا زجمله کتا بخا نه هاي بسياربزرگ د رافغا نستا ن بو دکه تا سا ل 1345 خورشيدي – درچوکات وزارت تعليم وتربيه فعاليت نموده وبعدآ به و زارت اطلا عا ت وکلتورمربوط گرديد . اين کتا بخا نه طي پروسه فعا ليت هاي بعد ي خود به تعد ا د (28) با ب نمايند گي د رشهروولسوالي هاي کا بل تا سيس وافتتاح نمو دکه درمجموع به تعد ا د (103095) عنوا ن کتب مختلف د رين نمايند گي ها نگهد اري مي شد ، وبعدآ به تعد ا د(51) با ب نمايند گي ها د رولا يا ت وشهرهاي بزر گ کشور نيزايجاد نمود که به تعد ا د (104971) عنوا ن کتا ب به منظو رمطا لعه د رين نما يند گي ها گذ اشته شده بود. کتا بخا نه عا مه تا سا ل 1371 به تعد ا د(79) با ب کتا بخا نه د رسطح کشو رداشت که به تعدا د (208066) عنوا ن کتا ب د رآ نها نگهد اري وغرض مطا لعه د رخد مت هموطنا ن ما قر ا ردا ده شد ه بو د . د رسا ل 1371 کتا بخا نه عا مه نيز ما نند سايرمراکزفرهنگي کشورخسارا ت سنگين را متحمل گرديد ، تقريبآ کليه بخشها وشعبات کتا بخا نه عا مه ا زبين برده شد واکثر کتا بهای آ ن چورو چپا و ل گرديد . به اسا س اخباربي بي سي درآنوقت ) رازق برق سرويس پشتو بي بي سي سا ل 1375 ( به تعد ا د (67000 ) عنوا ن کتا ب ا زکتا بخا نه عا مه سرقت شده ا ست ، ولي عده ا زمسوولين کتا بخا نه عامه اظهارميدا رند د رمجموع بيشتر ا زيکصد هزا رعنو ا ن کتا ب ا زکتا بخا نه عا مه سرقت شده ا ست . علا وه ا زچوروغارت کتا ب؛ خساراتي زيادي به ساختما ن کتا بخا نه هاي مذ کورکه د رساحات مختلف کشوراعما رگرديد ه بود نيزوا رد شده ا ست اين سا ختما نها يا بکلي ا زبين رفته ويا قسمآ تخريب گر ديده ا ست . تعميرمرکزي کتا بخا نه عا مه نيز د راثراصابت راکت شديدآ خساره مند وهمچنا ن ا زشعبه مجلا ت واخبا ربعضي ا زکلکسيونها ي اخبا ربه سرقت رفته ا ست . تثبيت اندازه تما م خسارا ت وا رده به کتا بخا نه کاربسا دشوا را ست،مسوولين کتا بخا نه اظهارمي دا رند که بيشترا زهزا رميليو ن افغا ني (به پو ل قبلي ) خساره مالي به کتا بخا نه وارد گرديده ا ست . با محا سبه تخميني تعد ا ديکصد هزا رعنوا ن کتا بهاي مختلف موجود د رکتا بخا نه که ممکن بيشترا زين رقم با شد ، د رصورتيکه قيمت هرجلد کتا ب را به نرخ روز چهاردالرآمريکا يي تخمين نمايم صرف ا زد رک کتا ب مبلغ چا رصد هزا ردالرخساره به کتابخا نه عا مه وا ردگرديده ، وقتي خسا را ت وارده به وسايل ، وسايط وسا ختما نها ي آنرا که متجاو زا زپنجصدهزا ردالر ا ست نيزبا آ ن جمع نمايم مجموع خساره وا ر ده ما لي تخمينآ يک ميليو ن دالرکه د رسا ل 1376 معا دل به بيست وچا رهزا رميليون افغا ني به نرخ آ ن زما ن بالغ مي شد .

گالري ملي چگونه به تاراج برده شد ؟

گالري ملي دربرج ثورسا ل 1362خورشيدي افتتا ح شد درمرا سم افتتا حيه گالري به تعد اد (200) قلم آثارهنري وتاريخي ا زولايت کند ها ر، مو زيم کا بل وقصرسلطنتي ا نتقا ل وبه نما يش گذ اشته شده بود . اين موسسه د رمنزل غلا م نبي خا ن چرخي واقع آسما يي وات ايجا د وبعدآ به وزارت اطلا عات وکلتورمربوط گرديد . با وجود آنکه تعمير مذکور محل منا سب به منظورنگهداري آثارگالري ملي نبود با آنهم آثا رفوق الذ کرد رآنجا به نمايش گذ اشته شد . گا لري ملي طي فعا ليت خويش با د رنظرداشت پلا ن وبو د جه همه سا له اثرهنرمندا ن معا صرکشو ررا خريدا ري مي نمود که طي اين پروسه به تعد اد (596) قلم آثارنقا شي ، مينا تو ري ، مجسمه ها وآثارظريفه خريدا ري وبه گا لري ملي تحويل دا ده شده بود . قسمت بيشتر اين آثار را اثرهاي غلا م محمد ميمنه گي ، عبد الغفوربرشنا ، استاد عبد العزيز ، استادغوث الد ين ، ا ستاد يو سف کهزاد ، ا ستا د عطايي ، ا ستا د خيرمحمد ياري ، ا ستا د کريم ، ا ستا د قربا نعلي عزيزي وديگرا ن تشکيل مي دا د. وقتي افرا د مسلح تما م وسا يل ووسا يط قيمتي وزارت اطلا عا ت وکلتو را زقبيل قالين ها ، فرش ها ، موترها ، باد پکه وکولرها را بغارت بردند حرا س وخطرا زبين رفتن گالري ملي نيزمحسوس شد . بتاريخ 23 سنبله سال 1371 به تعد اد چها رتا بلوي ا ستاد غوث الد ين وديگرهنرمندا ن توسط پهره دارا ن به سرقت برده شد . افراد مسلح مقيم گالري بتاريخ 5 ثورسا ل 1372 به تعد اد 3 قلم آثار هنری ديگر را نيزدزيدند ولي ا زجا نب مسوولين وزارت کوچکترين عکس العمل د رين مورد صورت نگرفت وبه منظورنگهداری باقي ماند ه آثارها کدا م تصميم اتخاذ نگرديد . بتا ريخ 13 ثورسا ل 1372 به تعدا د 29 قلم آثارهنري ونقاشي توسط محا فظين امنيتي بارديگرنيزربو ده شد وبا قي ما نده آثارنيزبه چنين سرنوشت موا جه گرديد .

ا ز آرشيف ملي چه مي دانيم ؟

بعضي وزا رتخا نه ها وموسسا ت دولتي ا زچند ين دهه بد ينسو بمنظورحفظ ونگهدا ري ا سناد مربوط شا ن آ رشيف هاي د رچوکات ادا رات مربوط تهيه وترتيب دا ده بود ند که به گما ن اغلب آ رشيف وزا رت خا رجه قد يمي ترين آ رشيف با شد . علا وه ازآ رشيف هاي وزارتخا نه وادارا ت دولتي ، آ رشيف ملي يکي ا زمهمترين وبا ار زش ترين آ رشيف هاي کشورا ست . نظريا ت بيا نگر آ ن اند که مفکوره ايجاد آ رشيف ملي درزمان ريا ست جمهوري سردا رمحمد دا وود د رسا ل 1352 به ميا ن آ مده ا ست . تعميرآرشيف ملي درين زما ن مجد دآ اعما رومزين سا خته شد . اسا س آ رشيف مذ کور را کتا بخا نه خطي وزارت اطلا عا ت وکلتور تشکيل ميد هد که د رماه هاي اخيردولت سردا رمحمد دا وود به تعميرجديد آ رشيف انتقا ل وبه همين ترتيب کارتشکيل آ رشيف ملي آغازيافت . د رخزا ن سا ل 1360 آ رشيف ملي توسط ببرک کارمل رسمآ ا فتتاح ونسخه هاي خطي ، ا سنا د تا ريخي ، نوشته هاي خطي ، کتا ب هاي چا پ شده قد يم ، عکس هاي تاريخي ، کلکسيونها وشماره هاي متفرقه مطبوعا ت قد يم وغيره مواد گونا گون جا بجا گرديد . همچنا ن انتقا ل نسخه هاي خطي کتا بخا نه غزني وکتا بخا نه ظا هرشاه به غنا مندي آرشيف افزود وبه همين گونه يک سلسله اسنا د ديگرا زباقي ولا يات انتقا ل ومقداري هم خريداري وبه آ رشيف تسليم گرد يد . با گذ شت زما ن هزا را ن نسخه خطي به زبا ن هاي د ري ، پشتو ، عربي، ترکي ، اويغوري ، اردو ، سانسکريت وهندي د رآ رشيف جمع آوري وقراراظهارا ت مسوولين مربوط تعدا د مجموعي اسناد فو ق الذ کر بیشترا زده هزا رنسخه ميرسيد .بعضي ا زين نسخه ها ا زنظرهنرخط ومينا توري ا زجمله آثاربا ا رزش وعا لي به شمارمي رود . دوجلد کتاب نسخه خطي طي دهه شصت توسط ادا ره آ رشيف ملي به چا پ رسيد که نسخه هاي خطي آ رشيف د رآ ن معرفي شده بود ، به همين ترتيب طي اين مد ت براي آ رشيف ملي قا نو ن نيز سا خته شد . خوشبختا نه که د ر دورا ن حکو مت تنظيمي به تنا سب مراکزفرهنگي ديگربه آ رشيف ملي خسارات فراوا ن وا رد نگرديده با وجودآ نکه طي اين مدت چند ين بارمورد حملا ت چپا ولگرانه د زدا ن قرا رگرفته ولي چپا ولگران بطورگسترده نتوانستند د ست برد بزنند . بعضي ا زآثا رآ رشيف نسبت عد م امکا نا ت تخنيکي وکمبودوسايل خساره مند شده وکمي سرقت نيزممکن شده با شد . مشکلا ت وکمبود هاي تخنيکي آ رشيف ملي تا برج سرطا ن سا ل 1380 برطرف نگرديده بود ونه امکا نا ت ووسايل به منظور حفظ ونگهد اري آ ثا ر.

برج ها ومنا رها ي تاريخي به چه جرمي ويرا ن گرد يد ؟

کشورمرد خيزوحما سه آفرين ما د رطو ل تا ريخ مورد تجا وزبيگا نه ها ومعا مله گري هاي عقب پرده قرارگرفته به استقلا ل ملي ، تما ميت ا رضي وحا کميت مرد مي آ ن خد شه وا رد کرد ه ا ند ولي فرزند ان دلير آ ن هربا رپوزد شمن را بخا ک ما ليد ه ومتجا وزين را د رس عبرت دا ده اند ، بخا طرقد رداني وگرامي دا شت استقلا ل وغازيا ن ، مرد م آزاد ه ما با اعما رمنا رها وبرج هاي تاريخي يا د آنا نرا عزيز دا شته اند . سا ختا رسرنوشت خو ن آ لود ه کشو رما چنين ا ست ، بيگا نه ها به بها نه مختلف ويا زورآ زمايي با آنها ا سب هاي شا نرا ازمزرعه سرسبزاين سرزمين عبو ردا ده آرا مش وسکو ن کرسي قد رت مرد م ما را قربا ني اغرا ض خود خواها نه ، خو دپرستا نه وهوسرانيهاي خويش نموده وهيچگا ه ما را راحت نگذ اشته اند که د رنتيجه همين بحرانا ت ، ثروت هاي ما دي ومعنوي کشو رما تا سرحد نا بو دي رسيده ا ست . فا جعه وبيد ا دگري د رکشو رما با د هه ا ول برج ثورسا ل 1371 خورشيدي – آغازود رجريا ن وزش اين طوفا ن خونين وتبا ه کن تعد ا د زيا دا زآثا رتا ريخي ا زبين رفت ،درين حوا دث فلا کت با ر برجها ومنا رها يا به طورکا مل ويا نيمه ا زبين برد ه شد ند . مناريکه د رچها ررا هي پل محمود خا ن بنا م برج سا عت شهرت داشت د رقد م ا ول مورد ضربات سلا حهاي ثقيل وتوپخا نه قر ا رگرفت ونيمه تخريب شد که بعد ها به کلي روي زمين هموا رگرد يد . منارمبا رزنا مور راه استقلا ل ( عبد الوکيل خا ن نورستا ني ) که د رسه را ه دهمزنگ ود رمقا بل ريا ست ترافيک موقعيت داشت ، منا رمذ کور که بصو رت خيلي زيبا ا زسنگ مرمرسا خته شد ه بود با اند وه فرا وا ن د رجنگ هاي قد رت ا زچند طرف مورد خشم وغضب را کت هاي تشنگا ن قد رت و دشمنا ن ملت قرا رگرفته وهنوزنيزنقش زنجيروسا يط زرهد ارد رخرا به هاي آ ن با قي ما ند ا ست . د رگوشه شرقي با غ وحش کا بل منا ريا د گا ري قهرما نا ن وشهيد ا ن ا ستقلا ل کشو ر موقعيت دا شت که نا مهاي غازيا ن وشهيد ا ن د رآ ن تحريرگرد يده بود ، منا ر فو ق الذ کرقسمآ خسا ره مند وزخم هاي اصا بت مرمي سلا ح خفيف روي بد ن آ ن باقي ماند ه است . منا ريادگاري سنا توريم کا بل د رمقا بل د روا زه شما لي پوهنتو ن کا بل به شکل بسيا رزيبا جلوه گربود . د رسا ل (1310 – 1312 ( خورشيد ي – براي اولين بارشفا خا نه توبرکلو زبه منظو رجلو گيري ا زا ين مرض تا سيس گرد يد ه واين منا ريا د گا رهما ن شفا خا نه ا ست که با ديزاين وساختما ن خيلي جا لب ا زسنگ مرمراعما رگرد يده بو د. منار مذ کو ربا تا سف که د ست خور ده وبعضي ا زسنگ هاي آ ن ا زمحل اصلي تغيرومور د اصا بت مرمي نيزقر ارگرفته ا ست . مقبره نا بغه بزرگ شرق ومتفکر دا نا سيد جما ل الد ين افغا ن د رقلب پوهنتو ن کابل واقع است که منارزيبا ي برفرا زآن اعما رگرديد ه بو د ، با اند وه فرا وا ن که هزا را ن مرمي ثقيل وخفيف برمنا رومقبره سيد ا فغا ن اصا بت واين آ رامگا ه چو ن قلب شهريا ن بي دفا ع کا بل غا رغا روخساره شد يد به آ ن وارد کرد ه ا ند . زما نيکه دا خل پوهنتو ن شده غرض بازديد ودعا به مزا رسيد سربزنيم با ديد ن اين همه جفا د رحق دانشگا ه کا بل ومقبر، اشک ا زچشما ن هربا زديد کند ه ميريزد وبه عا ملين اين جنا يت نفرين مي کند . منا رپيروزي قهرما نا نه مرد م افغا نستا ن ( فتح ميو ند ) به شکل بسيا رزيبا وا سا سي د رقسمت چوک جا ده ميو ند کا بل اعما رو دربخش تحتا ني منا ر اين ( لندي يا تک بيتي به زبا ن پشتو) مشهورکه توسط ملا لي ز ن نا مو رافغا ن وقهرما ن پرافتخا ر ميو ند گفته شد ه ا ست تحرير يا فته بو د که :

که په ميو ند کي شهيد نه شو ي خدا يرولا ليه بي ننگي ته دي سا تينه
اين منارنيزد رجريا ن جنگ مورد ضربا ت تو پ وتا نک واقع شده که ديگرد رنقشه آ ثارش نيست .تنها جاي آ ن روي زمين به نظرمي رسد که بيا نگروحشت وفا جعه بزرگ گذ شته وبا زگوکنند ه جنايت انسا نهاي وحشي وقا تل ا ست .
 به همين ترتيب برجها ومنا رهاي تا ريخي که طي اد وا رمختلف تا ريخ د رمراکزبعضي ا زولا يا ت کشورومحلا ت د يگرا عمارگرد يده بو د نيزبطو رمکمل ويا قسمآ تخريب گرد يده ا ند که ميتو ا ن ا زمنا رآزا دي د رپغما ن ( طا ق ظفر) د روا زه تا ريخي لشکرگا ه ومنا رجام هرات که ا زآثا ربا ستا ني به شما رمي ر و د ؛ يا د نمايم . منا رجا م هرات که دا راي 68 مترا رتفا ع بو ده وتوسط يو نسکو د رلست آثا رمشهو رجها ن شا مل گرد يد ه ا ست .

خسارات که به اکادمي علوم وا رد گرديده ا ست

اکادمي علوم د رحا کميت ح . د . خ . ا – د رسال 1357ازبخش هاي پشتوتولنه؛ انجمن تاريخ ؛ مرکزتحقيقات بين المللي پشتووانجمن دايرة المعارف د رچوکات شوراي وزيرا ن آن وقت تشکيل شد. درترکيب اکادمي علو م اکاد ميسين ، کاند يد اکا دميسين واعضاي افتخاري شامل بود . اکاد مي علو م داراي رتبه هاي چها رگا نه ذ يل ميبا شد: - معاون محقق - محقق - معا ون سرمحقق - سرمحقق پژوهش هاي علمي د ر رشته هاي مختلف علوم ؛ پيش برد تحقيقا ت طويل المد ت علمي به منظور تقويت اقتصاد ملي وغناي فرهنگي و ارزيا بي منا بع آ ب ، خاک ؛ حرارت ؛ انرژي ؛موا د خام و غيرمنابع طبيعي ؛ تعيين ذخايروجستجوي راه هاي موثربراي استفاده ا زآنها ؛ جستجوي راه ها وامکانا ت به منظوراستفاده ا زد ست آوردها وپيشرفت هاي جد يد علمي ؛ تخنيکي د راقتصاد کشور؛ رشد اقتصادي واجتماعي وتهيه ؛ ترتيب وتحقق پلا نهاي درازمد ت وکوتاه مد ت ؛ سهمگيري د رجهت تقويه وحمايه بنياد هاي اقتصادي وفرهنگي د رپرتواهداف عالي وانساني ؛ ا رتقاي سطح دانش وعلم د رافغا نستا ن ؛ تعيين ورهبري تحقيقا ت علمي د ربخش هاي مختلف علم و... اکا دمي علوم غرض برآورده شد ن اهداف فوق الذکرتلا شهاي موفقانه وپيگير به خرچ دا ده وتعدا د زياد محققين ودانشمندا ن را به سطح کشورتربيه نموده است .اکادمي علو م د رسا حه علوم بشري به شمول تحرير کتا بها ورسا له ها (265) پروژه علمي را الي سا ل 1371اکما ل نموده ا ست ؛ ده ها گرد هما يي وسيمينار هاي علمي خورد وبزرگ وده ها عنوا ن کتاب تحقيقي ؛ تاريخي وادبي که تعدا د مجموعي آن به صد ها هزارجلد ميرسيد به بهترين شکل چاپ وبه نشررسا نده ا ست . اکادمي علوم سهم بارزي د رسطح کشورد رغنا مندي فرهنگ ما ادا نموده ا ست . اکادمي علوم بيش ا زده سمينار وگرد همايي بين المللي تدويرنموده که ا زجمله سمينا رراجع به کوشانيا ن ؛ دهمين سالگرد بين المللي تحقيقات پشتو؛ ابوعلي سينا بلخي ؛ خوشحا ل خا ن ختک ؛ اميرکروروناصرخسروقابل يا د آوري است . باحوادث خونبارسا ل 1371خسارات فراوان وسنگيني به ساختمان هاي اين ا داره وارد وا زجمله ساختما ن مرکزبين المللي زبا ن پشتو ؛ دفترزبان وادبيات پشتو ؛ مجله کابل وتعد ادی ا زادارات ديگربه قرارگاه نظامي تبد يل گرديدند ا زکتاب هاي کتا بخا نه آن بحيث مواد سوخت استفاده نموده وزمانيکه ذخيره کتا بها به پا يا ن رسيد نيروهاي فا تح(!) به کند ن وحريق کلکين ود روا زه هاي عمارت آغازنمودند که تعداد ا زدا نشمندا ن با ديدن چنين حالت وحشت وبربريت به تکاليف گونا گون وبخصوص تکليف قلبي دچارگرديد ند که ا زجمله مي توا ن ازسرمحقق دو ست شينواري نا م برد . به كشو ر بي سوا دا ن سر د بير ا ست هزا را ن پيا ده د ر بست مد ير است ر ئيس و ا مر د فتر كه بيني همه از خويش و قوم هاي وزير ا ست جاه طلبي وامراض سا د يستي تعداد ا زرهبرا ن وفرماند هان نيروهاي مقا ومت تنها اهرم مصيبت باربودکه استعمارمي توا نست درين راه ا زآن بهره برداري نمايد .باتصرف کابل شقاق ونفا ق وچند دستگي بين آ نها نمايا ن ومردم ستمديده؛ پريشان وکشوربه ويرانه مبدل گرديد . خيانت وخودخواهي اين سپاه سالا را ن که زاييده تحريکات پشت پرده قد رت هاي خارجي بود مملکت را بصورت سرزمين ملک الطوايفي درآورده و د رهرگوشه فرماندهي ؛ گروهي ؛ سردسته وگرد نکشي براي خو يش پوسته وپا تک وزندان وکشتا رگاه سا خته ازاين طريق قدرت وحاکميت خودرا به نمايش مي گذاشت .

دراتحاديه نويسند گا ن چه گذ شت؟

اتحاديه نويسندگا ن افغا نستا ن به مثابه يک سازمان اجتماعي د رسال 1359خورشيدي تاسيس ود رتشکيل دولت گنجانيده شد .اين اتحاديه تاسال 1371موفق به برگزاري بيش ا زصد گردهمايي خوردوبزرگ علمي وادبي شده وتوانست دفاترونماينده گي هاي درولايات وشهرهاي بزرگ کشورايجاد نمايد .اتحاديه نويسندگا ن افغا نستا ن طي دوازده سا ل فعاليت پربارخويش مجموعآ (150)عنوا ن کتاب علمي ، ادبي ، تاريخي وهنري رابه زبان هاي د ري وپشتو به چاپ رسانيده ونيزمجله ژوندون وبعدها قلم را دراوقات معين به سطح بالا به زبانهاي پشتوود ري به نشربرساند . تعدا د مجموعي آثارمنتشرشده ا زجانب اتحاديه نويسندگا ن افغا نستا ن تقريبآ به ( 250000 ) ميرسيد که ا زجمله به تعد اد (150000) جلد آن د رکتا بخانه ها وکتا ب فروشي هاي آ ن نگهداري مي شد که د ر جنگهاي ثورسال 1371د ر کابل تمام اين کتابها چوروچپا ول ويا طعمه آتش گرديد. اتحاديه نويسندگا ن افغانستان علاوه ا زکتابهاي چاپ شده صا حب کتا بخانه بسيارمجهزديگري نيزبودکه درمقراين اتحاديه اعماروساخته شده بود ، د رمجموع د رحدود 3000عنوان کتب بسيارمفيد وحايزاهميت علمي ، ا دبي ، تاريخي ، سياسي وهنري که به زبانهاي مختلف داخلي وخارجي تحريروتاليف گرديده بود د رآنجا موجود بود واين کتابخانه مانند سايرادارات وموسسات توليدي وفرهنگي چوروچپاول وبه تاراج برده شد . تعيين خسارات اين کتابخا نه کارمشکل ا ست ولي اگرارزش مالي هرجلد کتاب را (2) دالرآمريکايي تخمين کنيم ، مصارف مالي تعداد (150000) جلدکتاب ا زبين رفته تحويلخانه ها ومحلا ت نگهداري کتب اتحاديه نويسند گا ن افغا نستان به مبلغ (300000)دالربالغ مي گردد. همچنان اگرمصارف و ا رزش مالي تعداد (3000) عنوان کتب مختلف در کتابخا نه اتحاديه نويسند گا ن راباوسايل دست داشته ديگرآ ن في جلد کتاب (8) دالر تخمين نمايم قيمت مجموعي آ ن به (34000) دالرخواهد رسيد . همچنا ن خسارات شديد به ساختمان اتحاديه نيزوارد گرديده که اعمارمجدد ويا ترميم اساسي آ ن نيازبه صد ها هزا ردالردارد .

) منبع  : خسارات وارده به فرهنگ افغا نستا ن(

 


تاراج معادن پنجشيروبدخشان جنگسالاران قاتل با استخراج ، قاچاق وفروشي سنگهاي قيمتي مانند لعل ولاجورد بدخشان و زمرد پجشير و ساير احجار کريمه بيست وپنج سال شد که بي شرمانه وخبيثانه به اين دزدي خويش ادامه ميدهند . اينها با قاچاق لاجورد و زمرد به سرمايه هنگفت دست يافتند . اما از آنجايی که هنوز هم هزاران مشکل از فقر اقتصادی تا گرسنگی، تهيدستی، خشکسالی، آوارگی و مهاجرت های درونمرزی و بيرونمرزی موج فزاينده داشته و رنجهای بيکران مردم همچنان ادامه دارد، با تاسف مردم مجال آن را به اين زودی نخواهند يافت تا قاچا قبران اموال عامه ومخصوصاً رهزنان و چپاولگران آثارقيمتي و معادن کشور را به استنطاق بکشند و از آنها حساب بگيرند. اکنون از يکطرف با سو استفاده از شرايط جنگ و دشواری های جاری مملکت و از سوی ديگر با استناد بر اينکه در افغانستان هنوز نيز دولت مرکزی و مسلط بر اوضاع سراسری وجود ندارد، آنها باز هم به همان اشتهای سابقه دارايی عامه را مانند گذ شته حيف و ميل نموده و به حسابهای جاری و پس انداز در بانکهای شرق و غرب افزودند . تعدادي ازمقامات بلند پايه کنوني نمايند گي فروش اين سرمايه ملي را تا چند قبل درکشورهاي غربي بعهده داشته وبا استقراردولت آقاي کرزي باديده درايي وبي حيايي صاحب کرسي ومقام گرديدند . وهنوزکه هنوزاست اينها با فکرآرام به اين وظيفه ننگين يعني دزدي وقاچاق سرمايه ملي ادامه ميدهند . دکتر رنگين دادفر سپنتا مشاور رئيس جمهور کرزی درمزار میر غلام محمد غبار و عبدالرحمن محمودی ، از سنگ فروش‌ها سخن گفت که مطمينا منظور ايشان شورای نظار بود که به هدايت احمد شاه مسعود، معادن لعل ، لاجورد و زمرد را به تاراج بردند و فروختند. او در ادامه حرف‌هايش گفت ما به عبدالرحمن محمودی و غبار بايد قهرمان ملی بگوييم نه به آن کسی ما را کشتند. مواد مخد ره مواد مخد ره مخوف تر از سلاح كشتار جمعی ، سلاحی در افغانستان توليد انبوه می شود كه در پايان قرن بيست در آمد حاصل از آن بين 100 تا 200 ميليارد دالر تخمين زده می شد . تجارت بين‌المللی مواد مخدر كه سود سالانه آن به ده ها ميليارد دالر سرمي زند به اندازه تجارت نفت اهميت پيدا می‌كند. از اين لحاظ كنترول ژئوپوليتيك شبكه های مواد مخدر به همان اندازه كنترل لوله های نفت و گاز اهميت استراتژيك دارد. از درون همين تجارت مرگ و رخوت حكومت های مرتجع مذهبی سر برآوردند و جنبش های اسلامی از درآمد حاصل از آن ارتزاق كردند. قدرت گرفتن سلاحداران بنياد گرا درافغانستان در سال 2001 توليد ترياك را به شدت افزايش داد و شبكه قاچاق مواد مخدر را بازسازی نمود. كشت خشخاش به طور قابل ملاحظه ای افزايش پيدا كرد. بازارهای ترياك به سرعت احيا شدند ودر آغاز سال 2002 بهای هر كيلو ترياك به دالر ده برابر بهای سال 2000 بود. براساس ارزيابی صندوق توسعه ملل متحد – آنكتاد- توليد ترياك در سال 2002 نسبت به توليد آن در سال 2001 حدود 675 درصد افزايش نشان مي دهد. كشت خشخاش در افغانستان : زمين زير كشت به هكتار --- سال 71.470 ---------- 1994 53.759 ---------- 1995 56.824 ---------- 1996 58.416 ---------- 199 63.674 ---------- 1998 90.983 --------- 1999 82.172 --------- 2000 7.606 ----------2001 65000. سران‌ جهادي‌ در زير چشم‌ هزاران‌ عسكر امريكايي‌ و ناتو به‌ توليد و تجارت‌ بيسابقه‌ي‌ هيروئين‌ مشغول‌ بوده‌ كه‌ افغانستان‌ را مجدداً در صدر ليست‌ كشورهاي‌ توليد كننده‌ هيروئين‌ قرار داده‌اند. سازمان رسمی مبارزه با مواد مخدر آمريكا معتقد است كه در سال 2000هفتاد درصد توليد ترياك جهانی و هشتاد درصد مواد مخدر مشتق از ترياك در اروپا ازطريق افغانستان تامين شده است. درسال 2000 و پس از آن كه طالبان كشت خشخاش را ممنوع كرد توليد ترياك نود درصد كاهش يافت. در همين سال " تفنگ سالاران " به نيروی اصلی سياسی حمايت كننده از توليد و تجارت ترياك خام تبديل شد. جنگ واشنگتن برعليه افغانستان در سال 2001 و استقرار حكومت کرزي توليد ترياك را به شدت افزايش داد و شبكه قاچاق مواد مخدر را بازسازی نمودند . با نفوذ جنگ سالاران دردولت موقت كشت خشخاش به طور قابل ملاحظه ای افزايش پيدا كرد. بازارهای ترياك به سرعت احيا شدند و از فردای يازدهم سپتامبر قيمت ترياك در افغانستان سه برابر شد. در آغاز سال 2002 بهای هر كيلو ترياك به دالر ده برابر بهای سال 2000 بود. براساس ارزيابی صندوق توسعه ملل متحد – آنكتاد- توليد ترياك در سال 2002 نسبت به توليد آن در سال 2001 حدود 675 درصد افزايش را نشان مي دهد. معامله وزراندازي جنرال تامی فرانکس : فرمانده پيشين نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان درخاطرات خويش بنام (سرباز امريکايي ( چنين مينويسد : … فهیم روی میز قاتکی در مقابلم در بطن یک طیاره ترانسپورتیC-17 نشسته بود. او کلاه پکول کشمیری بسر داشت و ریشش را به خوبی پیراسته بود. مگر فهیم هنوز هم مانند مُجری مافیا به چشم میخورد. ساعات اخیر روز سه شنبة اخیر اکتوبر بود، یک شب سردی در دوشنبه تاجکستان. این طیاره غول پیکر به تنهایی در یک گوشة میدان هوایی ملکی ایستاده بود. فهیم و شخصیکه منحیث مالی اش معرفی شد، با موتر مرسد س گردآلود رسیدند. … افغانستان شاید دوباره در منجلاب خانه جنگی میافتاد و این وضع گروه های شمال را در مقابل اکثریت پشتون قرار میداد. این ا ز پاسخ فهیم واضح بود . وقت آن رسیده بود که درباره قیمت قالین »يعني معامله برسرجنگ« صحبت شود من از فهیم پرسیدم :” بیشتر از این از ما چی میخواهی؟” به چی ضرورت داری ؟ در اینوقت متوجه شدم که جان مل هولند چهره فهیم را می خواند …فهیم از هینک پرسید:” چه نوع کمک های لوژستیکی و مالی با ما فراهم کرده میتوانید؟” Hank یک لست کمپیوتری ، مخابرا ت و تدارکات ادویه را بیرون کشید، فهیم با تبسم شایسته گفت:” من یک میدان هوایی بزرگتر جهت استفاده C- 130 ها میخواهم. C- 130 های شما طیاره مشهوریست و با توپ های خود روحیه طالبان و عرب ها را شکستانده ا ست.” هینک پرسید:” شما تدارکات خود را داشته باشید؟ ” فهیم شروع کرد: “ اگر من تالقان و میدان هوایی آنرا در تصرف درآورم،” و بعداً رو به مسؤول پولی خود کرد و در گوشش زمزمه کرد و بعداً ادامه داد :” من در ماه به سه میلیون دالر امریکایی ضرورت خواهم داشت. من پرسیدم: “ شما ۳ میلیون دالر جهت راه اندازی عملیات میخواهید و اگر مزار شریف را بدست آورید؟” هینک و من برای این آماده گی گرفته بودیم. او سرباز خوبی و من سرباز بدی بودم. هردوی ما منتظر پاسخ ماندیم، فهیم گفت:” اوه ! نه خیر، برای تمام عملیات! من در ماه به هفت میلیون دالر ضرورت خواهم داشت.” من به پا خواستم و بطرف ترجمان دیدم و گفتم این یاوه سرایی و چرند گویی است This is Bullshit!و ترجمان را گفتم ، ترجمه کن! من بطرف زینه های پیشروی ( طیاره ) به قدم زدن آغاز کردم، دور خوردم و سگرتی روشن کردم. « این عمل را ما قبلاً تمرین کرده بودیم.» در تونل روشن کارگوی طیارهHank برای فهیم لکچر میداد که" جنرا ل فرانکس خیلی عصبانی است.” من دوباره به داخل طیاره آمدم و روی میز نشستم. Hank سری تکان داد و بعداً با فهیم حرف زد: درست است، موافقه شد. پنج میلیون دالر برای تمام ماه. خود ت باید مزار شریف را قبل از فرا رسیدن ماه رمضان تسخیر کنی و تا زمانیکه اجازه دخول به پایتخت برایت داده نشده ، بیرون کابل توقف میکنی .” فهیم گفت :” بلی! “ زمانیکه فهیم و مسوول مالی ا ش از طیاره بیرون میرفتند و بوجی های را که با میلیون ها دالر پر شده بودند و در موتر مرسد س ( بنز ) جهت حمل بارگیری میشدند دیده میتوانستم. امیدم بران شد که موترش اسپرنگ های قوی جهت حمل بوجی های نوت های صد دالری که بارش را گران ساخته بودند داشته باشد. من فهمیده نتوانستم که آیا ما اسپی سودا کردیم یا قالینی خریدیم «!». اما این یک حرف یقینی بود که جنرال فهیم و واحد های اتحاد شمال، با ما در جنگ همراهی میکنند... )منبع سايت مشعل . ( مشکلات روزافزون اسماعيليه ها ا ز سقوط طالبان به اينسو ا ز حدودپنجاه هزارفاميل که دردره نيک پي زند گى داشتند اكنون قسمت زيادآنان بعذازمهاجرت ازظلم طالبان به مناطق خويش بر گشته اند. بعضى هاى شان در عالم عدم اطمينان نسبت به آينده, در ميان ويرانه هاى منازلى زند گى ميكنند كه زمانى خانه هاى توانگران بود. وقتى طالبان بقدرت رسيدند رهبر اسماعليه هاى افغا نستان سيد منصور نادرى كه در دره كيان زندگى داشت به تاشكند رفت. رقابت هاى سياسى ميان دسته هاى قدرت طلب در كشور همچنان در خرابى وضع نقش داشته است. مامورين محلى كه منسوب به شوراى نظار كه عمدتا از پنجشير اند و زمانى در تحت رهبرى احمد شاه مسعود قرار داشت , سعى د ارند تا نفوذ نادرى را كه زمانى متحد رقيب شان جنرال دوستم بود, كاهش دهند و ا ز بر گشت موصوف در دره كيان جلوگيرىنمايند. فر مانده محلى جلال اندرابي به اشاره ملافهيم سيد حسا م الد ين وعلا الدين شاه دوبرا در را بحيث رهبر مذهبى تعين نموده است. با وصف تلا شهاى آ نها مردم عوام هنوز از سيد منصو ر نادرى پيروى ميكنند واز بر خورد خشن سيد حسا م الد ين وعلا الدين باريش سفيدان محل انتقاد مينمايند.دراثرظلم وجنايت , دست و پاى موى سبيدان رادر زير لت شكستانده است.. وضع در زماني بر گشت سيد منصو رنادرى ا ز تبعيد بوطن يقينى شد حالت انفجارى بخود گرفت. يك گروپ 170 نفرى موتر ها را كرايه نمودند تابراى استقبال و ملاقات سيد منصو رنادرى بكابل بروند اما جلا ل وحسا م الدين راه شانرا قطع كرد وآ نها را متهم نمود كه گويا بدون اجازه تظاهرات سيا سى راه ا ندازى مينمود ند, دستگير ودوباره به دره كيان فرستاد و در آنجا به زندان انداختند وتعداد ازافرادسرشناس اسماعيليه چون سيد غيبي شاه وسيد زمان به هدايت فهيم وبه امرريس عمومي امنيت ملي بدون کوچکترين جرم وجنايت درزندان کوته قلفي صدارت انداخته شدند وموترهاي شخصي آنان مصادره وتااکنون ده هانوع توطيه ودسيسه را عليه سيد منصورنادري که درکابل زند گي دارند براه انداخته وداراي واملاک ميراثي موصوف وسيله شوراي نظاردرولايت بغلان وولسوا لي دوشي تصرف گرديده است وچندين بارازجانب کرزي هدايت واوامرمتعددي بخاطرمسترد جايداد سيد منصورصادراما چون قباله ... آنرکسي نميخواند . هندو ها و مشکلا ت موجو ده هندو ها و سيك هاى افغا نستان كه يگانه اقليت هاى قابل ملاحظه در كشور اند ادعا دارند كه حالا كه سه سال از سر نگونى طالبان ميگذردآموزش و پر ورش اطفال شان در مكاتب هنوز با تعصبات و مشكلات رو برو است. نفو س هندوهادر اين كشوريكه قاطبه ملت مسلمان است در زمان حكومت داكتر نجيب الله به 200000 نفر ميرسيد و اكنون اين رقم به چند هزار نفر كاهش يافته است. زيرا يكدهه قبل هزاران نفر هندو در نتيجه جنك و تعصبات مذهبى مجبور به فرار و مهاجرت به هندوستان شدند. حالا عده اى ميخواهند به كشوريكه از قرنها زند گى نموده اند بر گردند. اما بسيارى شان بخاطر نبودن خانه و سر پناه به اصطلاح در ميدان مانده اند. زيرا خانه هاى شان در نتيجه جنك ها ميان تنظيم هاى جهادى از بين رفته است. اوتار سنگ مدير يكانه مكتب هندو هاو رهبر هندو ها در كابل ميگويد ( اطفال ما نميتوانند در مكاتب عادى درس بخوانند زيرا اطفال مسلمان بخاطر مو ها و كره د ست شان آنها را مورد آزار قرار ميدهند. به اين سبب اطفال ما فقط در معبد خود ما ميتوانند درس بخوانند. در آنجا مضا مين رياضى, انگلسى, زبان خود ما و مسايل دينى تدريس ميشود.) وى افزود ( ما , در غرب كابل از 35 سال به اينطرف در يك معبد مكتب داشته ايم.. قبل از جنگها 5000 شاگرد در آن درس ميخواند ند و ديگران در مكاتب عادى حكومتى يکجا با مسلمانها در س ميخواند ند. حالا كه مسلمانها بر ضد يكديگر قد بر افراشته اند, ما چه چانسى خواهيم داشت.) تعصب بر ضد هندو ها با بميان آمدن گروپهاى مجاهدين ظهور نمود و در سال 1992 بس ازانكه افراطيون هندو مسجد بابرى راكه در قرن شانزدهم اعمار شده بودودر شهر آيوديا در ايالت اوتراپراديش هند موقعيت داشت به اين ادعا كه گو ياآنرا بر روى ويرانه معبد هندو ها اعمار نموده بودند, تخريب نمودند, به اوج خود رسيد. خانه ها و معابد هندو ها و سيك ها را در سراسر ا فغا نستان تاراج و به آتش كشيدند. در ا فغا نستان هر دو فر قه هندو و سيك را هندو ميگويند. رژيم تند رو طالبان كه در سال 1996 به قدرت رسيد فيصله نموده بود كه هندو ها بايد يك نشان مخصوص را به تن ميكردند تا از مسلمانها فرق ميشدند كه سياست نازى ها بر ضد يهود ها در جنگ جها نى دوم را بياد مى آوردكه با عكس العمل خشم الود مردم در سراسر جهان مواجه گرديد. ازاوتار سنگ پر سيده شد كه چرا مشكل شانرا با وزارت آموزش و پر ورش مطرح ننموده ا ند. وى در پاسخ گفت ( ما ميخواهيم كه اطفال ما با مسلمانها يكجادر مكاتب عادى به كمك وزارت آ موزش و پرورش درس بخوانند. اما در لحظه كنونى حتى زبان مادرى خود شان را بخوبى بلد نيستند. به اين سبب براى شان د شوار است كه زبان درى يا پشتورا فرا بگيرند. ثانيا اطفال ما ميدانند كه موها, كره دست و اسم شان آ نها را با همصنفان شان فرق ميدهد. بهمين سبب همصنفان مورد استهزا قرار خواهند داد.) كمال جيت 10 ساله است و در معبد مصروف فرا كرفتن تعاليم دينى است. وى ميگويد ( اگرما يكجا با مسلمانها درس بخوانيم آ نها ما را مورد ريشخند قرار ميدهند.) يك خانم هندو كه نخواست نامش فاش شود گفت( قبل از جنگ ها من در يك مكتب محلى در نزديك معبد مان درس خواندم .آنوقت بين مسلمانها و هندو ها معضله اى نبود. حالا نفوس ما كاهش يافته و اطفال مانميتوانند با مسلمانها يكجا درس بخوانند. افزون بر آن مشكلات زبان نيز دارند.) امر پر كاش, يك هندو از ولايت غزنى كه براى تجارت به كابل آمده است ميگويد( در غزنى, ما حتى يك مكتب هم نداريم و بسيارى اطفال ما خواندن و نوشتن بلد نيستند.) وى افزود ( در جر يان جنگ ها در حق ما زشتى هاى زياد نمودند. اطفال ما هنوز ميترسند و نميتوانندحتى براى خريد تر كارى به بازار بروند.ما ميخواهيم كه مثل گذشته همه ما يكجا زند گي كنيم و يكجادرس بخوانيم.) طوريكه پيداست در بعضى مكاتب همين حالت است. در ليسه غازي ايوب منيش كمار 13 ساله, يگانه هندو در مكتب مسلمانها , ميگويد كه با همصنفانش هيچ معضله ندارد. او به افتخار ميگويد ( كه من در وقت هاىفارغ آهنگ هاى هندى را براى شان ترجمه ميكنم.) وى مي گويد ( يكسال قبل وقتى من به اين مكتب آ مدم با هيچ معضله اى رو برو نشدم. در ساعات دنيات ( تدريس مسايل دينى) من از صنف مى بر آيم. ما همه افغان هستيم و همه ما بايد به كشور خود خد مت كنيم.))استفاده ازآي ، دبليو ، پي وسايت مشعل ونوشته هاي رستاخيز(

در شيرپورچه واقع شد؟

نشريه ي پيام زن در شماره   ۵٩خود تحت عنوان « جنايت‌ در شيرپور لكه‌ي ننگين‌ ديگر‌ بر دامان‌  مينويسد »:

در حاليكه‌ عبدالسلام‌ با شش‌ تن‌ از اعضاي‌ فاميلش‌ صبحانه‌ صرف‌ مي‌نمود، خانه‌اش‌ توسط‌ پوليس‌ ‌ بوسيله‌ بلدوزر تخريب‌ شد. عبدالسلام‌ كه‌ ٣۵ سال‌ دارد و كارمند ملكي‌ مي‌باشد به‌  IRIN  گفت‌: «ما فكر كرديم‌ كه‌ انفجار بمب‌ و يا زلزله‌ بود.» او افزود كه‌ دو تن‌ از كودكانش‌ زماني‌ كه‌ مي‌خواستند از كلكين‌ فرار نمايند زخمي‌ شدند.  سلام‌ يكي‌ از ٣٠ فاميل‌ مسكون‌ در منطقه‌ شيرپور وزيراكبرخان‌ كابل‌ بود كه‌ از خانه‌اش‌ رانده‌ شده‌ و بعد با ترس‌ و وحشت‌ شاهد تخريب‌ آن‌ بود.  در جريان‌ عمليات‌ تخريب‌، بسياري‌ از افراد رانده‌ شده‌ زير آوار خانه‌هاي‌ شان‌ جراحت‌ برداشتند. بنابر اظهارات‌ ساكنان‌ و شاهدان‌، رييس‌ پوليس‌ كابل‌ بصير سالنگي‌ شخصاً عمليات‌ را رهبري‌ مي‌كرد.  سلام‌ اصرار ورزيد: « پوليس‌ شديداً باشند گان‌ محل‌ را لت‌ و كوب‌ مي‌كردند. حتي‌ آنان‌ به‌ دو زني‌ حمله‌ كردند كه‌ مانع‌ لت‌ و كوب‌ شوهرا ن‌ شان‌ شدند.»  سازمان‌ ملل‌ متحد در مورد حادثه‌ نگراني‌اش‌ را ابراز كرد. ميلون‌ كوتري‌ يكتن‌ از گزارشگرا ن‌ كمسيون‌ حقوق‌ بشر سازمان‌ ملل‌ متحد روز سه‌شنبه‌ بعد از ملا قات‌ با خانواده‌هاي‌ بي‌خانه‌ در محل‌ تخريب‌ به‌  IRIN  گفت‌: «چيزي‌ كه‌ اينجا اتفاق‌ افتاده‌ است‌ نه‌ تنها نقض‌ شديد حقوق‌ بشر است‌ بلكه‌ همچنان‌ خلاف‌ تعهدات‌ و وظيفه‌ دولت‌ افغانستان‌ مي‌باشد.»  به‌ گفته‌ كوتري‌ آناني‌ كه‌ خانه‌هايشان‌ تخريب‌ شده‌ است‌ باشند گان‌ فقيري‌ اند كه‌ از ٣٠ سال‌ به‌ اينسو در اين‌ محل‌ زندگي‌ مي‌كردند. وي‌ علاوه‌ كرد: «به‌ نظر مي‌رسد اشخاصي‌ كه‌ بايد مسئول‌ تأمين‌ حقوق‌ مردم‌ و حفظ‌ نظم‌ و قانون‌ باشند خود متخلف‌ اند.»  ميلون‌ كوتري‌ از وزير دفاع‌  قسيم‌ فهيم‌  و وزير معارف‌  يونس‌قانوني‌  به‌ صفت‌ متخلفان‌ نام‌ برد. او به‌ گزارشگران‌ گفت‌: «اساساً چيزي‌ كه‌ ما بد ست‌ آورده‌ ايم‌ اينست‌ كه‌ وزيران‌ و افراد رده‌هاي‌ بالا در اشغال‌ زمين‌ و تخريب‌ اماكن‌ مرد م‌ فقير د ست‌ دارند.»  كوتري‌ هشدار داد كه‌ منازع‌ برسر ملكيت‌ مي‌تواند افغانستان‌ را بار د يگر به‌ « ده‌ها سال‌ كشمكش‌» فرو برد.  او گفت‌: «بايد تغييري‌ ايجاد شود و وزيراني‌ كه‌ مستقيماً د خيل‌ اند بركنار شوند.»

جنايت‌ و بربريت‌‌ در شيرپور

قبلاً از تعميرات‌ كهنه‌ي‌ شيرپور، قطعات‌ نظامي‌ استفاده‌ مي‌كردند ولي‌ درين‌ اواخر به‌ مثابه‌ قشله‌ عسكري‌ متروكه‌ فقط‌ در چند تعمير آن‌ پوسته‌هاي‌ عسكري‌ قرارگاه‌ داشتند. به‌ اساس‌ حكم‌ « مارشال‌» فهيم‌ ساحه‌ متذ كره‌ از وجود نظامي‌ها پاك‌ و امر تخريب‌ آن‌ داده‌ شد. در جوار اين‌ پوسته‌ها تقريباً ٣٠٠خانه‌اي‌ غيرنظامي‌ از ده‌ها سال‌ بد ين‌ سو موقعيت‌ داشتند كه‌ در دوران‌ جنگ‌ طالبان‌ در شمالي‌ و سرازير شد ن‌ مهاجرين‌ از آن‌ مناطق‌، به‌ آن‌هاافزوده‌ شد. اخيراً ٣٠٠ نمره‌ زمين‌ چهار بسوه ‌يي‌ كه‌ مساحت‌ مجموعي‌ آن‌ به‌ ۱٢٠٠٠٠ متر مربع‌ (٦٠جريب‌) مي‌رسيد براي‌ اراكين‌ بلند رتبه‌ دولتي‌ شامل‌ وزرا، قومندانان‌، جنرال‌ها، معاونان‌ وزرا، واليان‌، روساي‌ دواير امنيت‌، تجار وابسته‌ به‌ فهيم‌، قانوني‌ و بسم‌اله‌ لوي‌درستيز و همچنان‌ خانواده‌هاي‌ فهيم‌، قانوني‌، عطا، جنرال‌ داوود قومندان‌ قندوز و د يگرا ن‌ توزيع‌ گرديد و اكثريت‌ خانه‌هاي‌ مهاجرين‌ زير نقشه‌ آمد. به‌ تاريخ‌ ۱٣ سنبله‌ ۱٣٨٢ قومانداني‌ امنيه‌ كابل‌ تحت‌ قوما نده‌ي‌ عبدالبصير سالنگي‌ كه‌ در آن‌ ساحه‌ زمين‌ گرفته‌ بود، به‌ منطقه‌ هجوم‌ برده‌ و به‌ تعداد ٣٠ منزل‌ را توسط‌ بلدوزر به‌ زور ويران‌ كردند. آنان‌ براي‌ مردم‌ فرصت‌ جمعآوري‌ اموال‌ شان‌ را هم‌ ندادند و چندين‌ كودك‌ درين‌ جريان‌ زخمي‌ شد. ساكنان‌ منطقه‌ مقاومت‌ كرده‌ و در اعتراضي‌ كه‌ داشتند عمال‌ دولت‌ و شخص‌ سالنگي‌ را افشا كردند و او را با پرتاب‌ خشت‌ و كلوخ‌ از آن‌ جا دور ساختند. خانمي‌ كه‌ نام‌ خود را فاش‌ نكرد در صبحتي‌ كه‌ بين‌ مردم‌ داشت‌ گفت‌:  «او مردم‌ اين‌ خاين‌ جهادي‌ كه‌ قوما ندان‌ امنيه‌ كابل‌ است‌ از خون‌ ما و شما صاحب‌ ۵، ٦ خانه‌ شده‌. اينان‌ به‌ اسلام‌ خيانت‌ كرده‌ اند و دروغ‌ مي‌گويند و دزدي‌ مي‌كنند. حالا آمده‌ اند كه‌ ما را از خانه‌هاي‌ گِلي‌ كه‌ سي‌ سال‌ است‌ در آن‌ها زند گي‌ مي‌كنيم‌ بيرون‌ كشند تا براي‌ خود قصرها آباد كنند. ما بايد به‌ روي‌ اين‌ سگ‌ها سنگ‌ پرتاب‌ كنيم‌.»
محمد
حنيف‌ يكي‌ از اهالي‌ آنجا گفت‌:  «ما از سمت‌ شمالي‌ كه‌ خانه‌هاي‌ ما توسط‌ طالبان‌ سوزانده‌ شد درين‌ جا مهاجر شد يم‌ و سرپناه‌ گِلي‌ براي‌ خود اعمار كرديم‌. بدبختانه‌ كه‌ اين‌ زورمندان‌ ساحه‌ را بين‌ خود تقسيم‌ كرده‌ و ما را اخراج‌ مي‌نمايند. من‌ چند تن‌ آنان‌ را مي‌شناسم‌ كه‌ چند ين‌ خانه‌ دارند و اين‌ جا را هم‌ تصاحب‌ كردند.» فرداي‌ آن‌ روز پوليس‌ كار تخريب‌ خانه‌هاي‌ مردم‌ را از سر گرفت‌. مردم‌ محل‌ مكرراً مقاومت‌ كردند. شخصي‌ كه‌ صاحب ‌منصب‌ بود با فاميل‌ خود از خانه‌ خارج‌ نشد و مي‌گفت‌:  « بگذاريد اين‌ جهادي‌ها و تيكه‌داران‌ ملك‌ كه‌ وطن‌ را خراب‌ كرده‌ اند خانه‌ مرا هم‌ خراب‌ كنند و فاميلم‌ زير خاك‌ شود.»
محمد
محسن‌ يكي‌ از باشند گان‌ ضمن‌ خطاب‌ به‌ مردم‌ گفت‌:  « ما مردم‌ بيچاره‌ در هيچ‌ جاي‌ شهر كابل‌ خانه‌ نداريم‌. ما مهاجر هستيم‌ و نان‌ خوردن‌ خود را نداريم‌. بصيرسالنگي‌ ما را به‌ زور از خانه‌هاي‌ ما بيرون‌ مي‌كند، دولت‌ هم‌ عرض‌ ما را قبول‌ نكرد. كرزي‌ ما را به‌ حضور نپذ يرفت‌ و از پشت‌ دروازه‌ رد شد يم‌، مقابل‌ دفتر "يونما" اعتصاب‌ كرديم‌.» بعد از آن‌ كه‌ بوي‌ موضوع‌ از طريق‌ راد يوهاي‌ جهاني‌ بلند شد، يونس‌قانوني‌ و انورالحق‌احدي‌ كنفرانس‌ مطبوعاتي‌ را ترتيب‌ دادند. آنان‌ گفتند كه‌ كدام‌ نقض‌ حقوق‌ بشر را در اين‌ رابطه‌ نمي‌بينند و اين‌ جنايت‌ را « قانوني‌» وانمود كردند. دولت‌ تا روشن‌ شد ن‌ قضيه‌، اعمار منازل‌ جديد را ممنوع‌ اعلام‌ كرد و كمسيوني‌ را در رابطه‌ توظيف‌ نمود كه‌ كمسيون‌ در كارش‌ ناكام‌ بود. از حبيب‌اله‌اصغري‌ معاون‌ شاروالي‌ كابل‌ در اين‌ رابطه‌ پرسيده‌ شد كه‌ بيشرمانه‌ گفت‌: « شاروالي‌ از قضيه‌ آگاهي‌ ندارد.» در حاليكه‌ محمدانور شاروال‌ كابل‌ زير نام‌ رييس‌ المپيك‌ و اميرالد ين‌ سالك‌ معاون‌ شاروالي‌ و شخص‌ اصغري‌ در آن‌ ساحه‌ زمين‌ گرفته‌ اند. براي‌ باقي‌ ساكنان‌ آن‌ جا سه‌ ماه‌ وقت‌ داده‌ شده‌ كه‌ ساحه‌ را تخليه‌ كنند. تهد يدها وجود دارد. بيم‌ آن‌ مي‌رود كه‌ ٢۵٠ خانه‌ د يگر در همين‌ روزها تخريب‌ گردد. روزنامه‌ «آرمان‌ ملي‌» اقدام‌ و حركت‌ حق‌خواهانه‌ مردم‌ را نامعقول‌ گفت‌ و عمل‌ افشاگرانه‌ حقوق‌ بشر را نكوهش‌ كرد زيرا ميرحيدر مسئول‌ روزنامه‌ خود‌ يك‌ نمره‌ زمين‌ در آن‌ جا تصاحب‌ شده‌ است‌. رييس‌ ناحيه‌ دوم‌ گفت‌: « توزيع‌ زمين‌هاي‌ شيرپور كه‌ به‌ اساس‌ وابستگي‌هاي‌ گروهي‌ و شخصي‌ صورت‌ گرفته‌ غيرعادلانه‌ است‌ چرا كه‌ در شاروالي‌ بيش‌ از ده‌هزار تقاضانامه‌ براي‌ گرفتن‌ زمين‌ وجود دارد كه‌ از چند ين‌ سال‌ به‌ اين‌ طرف‌ روي‌ هم‌ انبار شده‌ و كسي‌ به‌ داد شان‌ نمي‌رسد.» در سندي‌ كه‌ از شاروالي‌ كابل‌ به‌ د ست‌ آمده‌ در مورد توزيع‌ زمين‌ها چنين‌ تذ كر رفته‌ است‌: «... زمين‌هاي‌ توزيع‌ شده‌ به‌ مساحت‌ چهاربسوه‌ براي‌ في‌ نفر تحت‌ اين‌ شرايط‌ كه‌ تعمير دو منزله‌، پخته‌كاري‌ و داراي‌ چاه‌ سپتيك‌ باشد، اعمار گردد. ساحه‌اي‌ كه‌ مربوط‌ وزيراكبرخان‌ است‌، قيمت‌ آن‌ بلند تر مي‌باشد.»

ليست‌ تعدادي‌ از كساني‌ كه‌ اين‌ زمين‌ها براي‌ شان‌ داده‌ شده‌:
ـ ٢٠ جنرال‌ جهادي‌ و غيرجهادي‌ بلندرتبه‌.
ـ ۴٨ قوماند
ا نان‌ مسلح‌ بر حال‌ جهادي‌.
ـ ٨ معاون‌ وزير
ـ ۵ معاون‌ والي‌
ـ ٢٢ تاجر وابسته‌ به‌ فهيم‌، قـانوني‌، عتيق‌اله‌بريالي‌ قبلآ معاون وزير د
فاع پسرخاله قانوني و بسم‌اله‌ فعلآ لوي درستيز وزارت دفاع .
ـ جنرال‌ عارف‌ رييس‌ عمومي‌ امنيت‌ ملي و پنج‌ تن‌ از اقاربش‌.
ـ روساي‌ امنيت‌ دولتي‌ و داخله‌.
ـ اميرالد
ين‌ سالك‌ معاون‌ شاروالي‌
ـ انجنيرعبدالطيف‌ رييس‌ اسكان‌
ـ ملا
تاج‌ محمد والي‌ كابل‌
ـ احمد
مسعود پسر احمد شاه‌ مسعود
 ـ مفتاح‌الد
ين‌ كارمند عالي‌ رتبه‌ امنيت‌ دولتي‌
ـ انجنيرمحمداسحق‌ رييس‌ راديو و تلويزيون‌
ـ بابه‌جلندر قوماندان‌ شوراي‌ نظار.
ـ نوريه‌زينب‌انوري‌ رييسه‌ كودكستان‌ها، خانم‌ انوري‌  وزير زراعت‌.
 ـ بسم‌اله‌ لوي‌درستيز براي‌ پسرانش‌ عنايت‌اله‌ و هدايت‌اله‌.

و
افرادي‌ كه‌ در شيرپور زمين‌ گرفته‌ اند و خانه‌هاي‌ قبلي‌ شان‌ افشا شده‌
ـ قانوني‌ وزير معارف‌ كه‌ در حصه‌ اول‌ خيرخانه‌، وزيراكبرخان‌، هند، لندن‌ و معلوم‌ نيست‌ كه‌ ديگر در كجاها قصر دارد.
ـ فهيم‌ سه‌ خانه‌اي‌ بسيار مجلل‌ در پروان‌ دوم‌، كارته‌پروان‌ و وزيراكبرخان‌ و چندين‌ منزل‌ ديگر در تايمني‌، خيرخانه‌ و پل‌باغ‌عمومي‌ دارد. وي‌ حالا هم‌ زميني‌ را در شيرپور قبضه‌ نموده‌ است‌.
ـ دامادهاي‌ فهيم‌ هر كدام‌ در كارته‌ پروان‌، مقابل‌ ليسه‌ نادريه‌ خانه‌ دارند.
ـ عبدالحسين‌، حاجي‌ مقيم‌، عبدل‌امين‌ و عبدالقديم‌ برادران‌ فهيم‌ زمين‌هاي‌ شيرپور توزيع‌ گرديد كه‌ هر كدام‌ برعلاوه‌ در پروان‌ دوم‌، پروان‌ سوم‌ مقابل‌ باغ‌ بالا و كارته‌ پروان‌ خانه‌ها داشته‌ و مصروف‌ تجارت‌ و تيكه‌داري‌ تعميرات‌ آيساف‌ در ساحات‌ پلچرخي‌ و دارالامان‌ مي‌باشند.
ـ حاجي‌ محمدعثمان‌ كاكاي‌ فهيم‌ در شيرپور زمين‌ غصب‌ نمود كـه‌ قبـلاً هم‌ مـالك‌ دو خــانه‌ در بهارستان‌ كارته‌پروان‌ و پروان‌ سوم‌ بود.
ـ به‌ عتيق‌اله‌، نجيب‌اله‌، حاجي‌فريد پسران‌ كاكاي‌ فهيم‌ و ثريا دختر كاكايش‌ كه‌ همه‌ داراي‌ دو سه‌ حويلي‌ در شهر كابل‌ بودند، زمين‌هاي‌ شيرپور داده‌ شده‌.
ـ قره
‌بيگ‌ رييس‌ سره‌ مياشت‌ كه‌ داراي‌ سه‌ خانه‌ مي‌باشد.
ـ نظري‌ رييس‌ اداري‌ وزارت‌ حج‌ و اوقاف‌ دو خانه‌ دارد.
ـ عطا قوماندان‌ مزار يك‌ خانه‌ در كارته‌پروان‌ و يك‌ خانه‌ در حصه‌ اول‌ خيرخانه‌ دارد.
ـ عبدالبصيرسالنگي‌ سابق‌ قوماندان‌ امنيه‌ كابل‌ كه‌ سه‌ خانه‌ و ٣٠ باب‌ د
كان‌ قبلاً در شهر كابل‌ داشت‌.
ـ جنرال‌ ظاهراغبر ازپنجشيردر ساحه‌ خيرخانه‌ قصر اعمار كرده‌ بود.
ـ محمد
شريف‌ شريفي‌ برادر قانوني‌ كه‌ در خيرخانه‌ خانه‌ دارد.
ـ جنرال‌ محمدعارف‌ رييس‌ امنيت‌ دولتي‌ كه‌ سه‌ خانه‌ را در كارته‌ پروان‌ تصاحب‌ كرده‌ و سرك‌ عمومي‌ را مسدود ساخته‌ است‌.
ـ عبدالمحمود لوي‌ ثارنوال‌ كه‌ در خيرخانه‌ خانه‌ دارد.
ـ حاجي‌ شيرعلم‌ قومندان‌ سياف‌ كه‌ در تايمني‌ خانه‌ دارد.
ـ قوماندان‌ ملاعزت‌ كه‌ در كارته‌ پروان‌ خانه‌ دارد.

….و

 

 

 


March 6th, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات